تاریخچه طراحی پیپ ایتالیا
در اولین قسمت از سری تاریخچه طراحی پیپ، توسعه نمودار شکل پیپ استاندارد توسط کارخانههای اولیه فرانسوی و انگلیسی را مورد بحث قرار دادیم.
قراردادهای شکلدهی و تناسب این اشکال کهن الگویی، آنچه را که ما در جامعه پیپ به عنوان پیپهای «کلاسیک» یا «سنتی» مینامیم، تعریف میکنند و این سبک انگلیسی-فرانسوی پایهای برای تمام زیباییشناسی طراحیهای دیگر است. اگر هنوز مقاله اولیه را که در سایت مجموعه پاسارگاد تاباک در دسترس است را نخواندهاید، به شما پیشنهاد میکنم که این کار را انجام دهید زیرا مقدمهای را برای آنچه که در پی خواهد آمد ایجاد میکند.
با تشریح سبک کلاسیک تولیدکنندگان فرانسوی و انگلیسی، تعدادی از تولیدکنندگان پیپ ایتالیایی اشکال سنتی را به شکلی که اکنون به عنوان زیباییشناسی «نئوکلاسیک ایتالیایی» توصیف میکنیم، دوباره اختراع کرده و به تصویر کشیده و به شکل پیپ ارائه کردند.
قبل از جنگ جهانی دوم
رونق برایر به عنوان متریال ساخت پیپ و ظهور پیپهای تولید انبوه در اواسط دهه ۱۸۰۰، نه تنها به انگلستان از مبدأ آن در سنت کلود فرانسه، بلکه به ایتالیا نیز گسترش یافت.
سایکس ویلفورد میگوید: تولید پیپ در ایتالیا به دلیل هزینههای نیروی کار و جغرافیا پدیدار شد و تأسیس کارگاه پیپ سازی Rossi به عنوان تولید کننده پیپ ایتالیایی نمونه بارز این رشد است.
در اواسط دهه ۱۸۰۰، بیشتر پیپهای ایتالیایی هنوز از چوب زیتون یا شمشاد ساخته میشدند و بسیاری از سازندگان در مقیاس کوچک، کار خود را از طریق عمده فروشان محلی میفروختند. فردیناندو روسی از میلان یکی از این عمده فروشان بود و در شمال ایتالیا به عنوان توزیع کننده برجسته محصولات مرتبط با تنباکو در منطقه به خوبی شناخته شده بود. از طریق یکی از تأمین کنندگان پیپ خود در سنت کلود، روسی شاهد تلاشهای تولید پیپ در مقیاس بزرگ بود و مایل بود از آن مدل در ایتالیا الگوبرداری کند و پس از چندین سفر: Fabbrica di Pipe di Radica Rossi را در سال ۱۸۸۶ در منطقهای در شمال ایتالیا، تأسیس کرد. کارخانه Rossi در نهایت رشد کرد و تبدیل به یکی از بزرگترین تولید کنندگان پیپ در جهان شد. در پنجاهمین سالگرد تأسیس خود در سال ۱۹۳۶، روسی دارای بیش از ۸۰۰ پرسنل (که اکثریت قریب به اتفاق آنها زن بودند) بود با نرخ تولید روزانه حدود ۵۰۰۰۰.
البته روسی تنها ایتالیایی یا اولین کسی نبود که از مدل سنت کلود پیپهای تولید انبوه پیروی کرد، اما داستان او نمونهای از تأثیر این جنبش جدید پیپ سازی است. تنها یک دهه قبل از آن در سال ۱۸۷۶، آشیل ساوینلی یکی از اولین مغازه های اختصاص داده شده به تنباکو و لوازم جانبی دخانیات را در ایتالیا افتتاح کرد و ساوینلی، اگرچه (هنوز تولید کننده پیپ) نبود، رشد برایر را آینده ساخت پیپ میدانست، به یک معنا پیشگویی انجام داد که تنها چند سال بعد اتفاق افتاد. آشیل شروع به طراحی پیپهای خود کرد و تولید آنها را به سازندگان محلی در وارسه سپرد – جایی که روسی بعداً کارخانههایش را در آنجا قرار داد – و برخی از آنها حتی در نمایشگاه صنعتی ایتالیا در سال ۱۸۸۱ به نمایش گذاشته شدند، نمایشگاهی که بعداً به نمایشگاه میلان امروزی تبدیل شد.
حتی با وجود اینکه تولید پیپهای برایر، راه خود را به ایتالیا پیدا کرده بود، پیپهای ایتالیایی از همان شهرت پیپهای انگلیسی و فرانسوی برخوردار نبودند. سایکس توضیح میدهد که «تولیدکنندگان پیپ ایتالیایی در این زمان – قبل از جنگ جهانی دوم – بر تولید پیپها به عنوان کالاهای مصرفی تولید انبوه متمرکز بودند. این به موازات دهههای اول ساخت پیپ برایر در فرانسه و انگلیس است، اما سایکس میگوید: در دهه ۱۹۲۰، “پیپهایی که در لندن ساخته میشدند، توسط افرادی مانند دانهیل و بارلینگ و دیگران، به عنوان کالاهای لوکس دیده و تبلیغ میشدند.”
این بدان معنا نیست که پیپهای ایتالیایی «بد» و پیپهای انگلیسی «خوب» بودند، اما تمرکز کلی متفاوت بود. علاوه بر این، در دهههای اولیه ساخت پیپ ایتالیایی، زیباییشناسی «نئوکلاسیک» ایتالیایی هنوز معرفی نشده بود. بسیاری از این پیپهای ایتالیایی از استانداردهای شکلدهی فرانسوی و انگلیسی تقلید میکنند و در چارچوب قراردادهای طراحی پیپ کلاسیک باقی ماندهاند. آنچه ما پیپهای نئوکلاسیک ایتالیایی در نظر میگیریم تا اواسط دهه ۱۹۰۰، پس از جنگ جهانی دوم، ارائه نشده بود.
وقوع دو جنگ جهانی در بازه زمانی سی سال، پیشرفت طراحی پیپ در جهان را به تأخیر انداخت. ایتالیا منبع اصلی تأمین برایر بود و مبارزات اروپایی در جنگ باعث کمبود منابع مالی شد، زیرا تمرکز و نیروی انسانی بیشتر به نیازهای زمان جنگ معطوف شد.
در نتیجه، تولیدکنندگان به ابزارهای خلاقانهای برای صرفهجویی در برایر متوسل شدند – استفاده Dunhill از بامبو در پیپهای Whangee خود نمونهای از این نوآوری بود.
پس از جنگ جهانی دوم
با این حال، پس از جنگ جهانی دوم، تولید جهانی پیپ از سر گرفته شد و برخی از برجستهترین مارکهای پیپ ایتالیایی امروزی در سالهای پس از جنگ تأسیس شدند. کارلو اسکاتی کاستلو را در سال ۱۹۴۷ تأسیس کرد و ساوینلی در سال ۱۹۴۸ از یک فروشنده و طراح پیپ به یک تولید کننده تمام عیار تبدیل شد.
با این حال، این دوره جدید تولید پیپ ایتالیایی به طور قابل توجهی با دوره قبل از جنگ متفاوت بود. همانطور که قبلاً گفته شد، در طول دهههای اول ساخت پیپ برایری در ایتالیا، شهرت پیپهای ایتالیایی به اندازه پیپهای فرانسوی و انگلیسی مورد توجه قرار نگرفت، با تمرکز بیشتر بر روی کمیت و کاربردی بودن. برندهایی مانند Savinelli و Castello این روایت را تغییر دادند، اولویت را ساخت پیپهایی قرار دادند که کیفیت و زیبایی آنها میتوانست در کنار تولیدکنندگان معتبر فرانسوی و انگلیسی قرار گیرد و با این تمرکز جدید و عمدی، تغییر خلاقانهای در طراحی پیپ ایجاد شد.
سایکس میگوید: «پس از جنگ جهانی دوم، کاستلو در ایجاد آنچه که امروزه طراحی پیپ ایتالیایی در نظر گرفته میشود، نقش بسیار مهمی داشت. کارلو اسکاتی و کاستلو به ساخت پیپ از منظری متفاوت با تمرکز تولید انبوه سایر سازندگان در ایتالیا پرداختند.
سایکس میگوید: «کاستلو چیز کاملاً متفاوتی را در مورد روشهای به کار گرفته شده در اولویت قرار داد و شکلدهی پیپها نیز تغییر کرد. حتی با وجود اینکه کاستلو در محیطی مانند کارخانه کار میکرد اگرچه کارخانه بسیار کوچکی بود، تولیدکنندگان پیپ، صنعتگران ماهری بودند نسبت به کارگران معمولی کارخانه های دیگر.”
متخصصین توضیح میدهد که “کاستلو شروع به استفاده از استانداردهای نمودار شکلی کرد که در حدود نیم قرن قبل در فرانسه و انگلیس ایجاد شده بود. “در نتیجه، تولید سالانه کاستلو بسیار کمتر از کارخانههای تولید انبوه بود (و هنوز هم هست) زیرا زمان بیشتری برای هر پیپ صرف میشد و توجه بیشتری به کیفیت برش داده میشد. شکلدهی و برندسازی منحصربهفردتر.
کارلو موفقیت بازاریابی را که دانهیل پیشگام آن بود را تشخیص داد. “پیپهای دانهیل نه تنها از کیفیت بالایی برخوردار بودند، بلکه قابل تشخیص بودند.” بنابراین، اسکاتی فرصتی را در ایتالیا دید که نه تنها پیپهای باکیفیت بسازد، بلکه برندی را در سراسر جهان به رسمیت بشناساند که نشان دهنده شهرت لوکس و صنعتگری است. این امر را، برای مثال، در لوگوی ساقه کاستلو میبینیم: یک نوار سفید تراشیده و ظریف که بی شباهت به نقطه سفید نمادین دانهیل نیست.
آغاز نئوکلاسیک ایسم ایتالیایی
با رویکرد تولید کوچک و هنریتر، پیپهای کاستلو، در حالی که هنوز در اشکال کلاسیک انگلیسی و فرانسوی ریشه داشتند، از آن کهن الگوها فاصله گرفتند و صنعتگران کارگاه به بررسی خلاقانه این طرحهای سنتی پیپ پرداختند. این سبک باز تفسیر شده از آن زمان بهعنوان «نئوکلاسیک ایتالیایی» شناخته شد و زیباییشناسی با نسبتهای دراماتیکتر، عناصر پیپی که کمی نسبت به همتایان کلاسیک خود تغییر کردهاند و پرداختهای برجستهتر مشخص میشود.
در مقاله قبلی از سری تاریخچه طراحی پیپ که در سایت مجموعه پاسارگاد تاباک درج شده است، عناصر بیلیارد کلاسیک و چگونگی حفظ تعادل ترکیبی کاسه و شنک و استم را بررسی کردهایم. در آنجا هیچ یک از عناصر برای جلب توجه بصری باهم رقابت نمیکنند و هر گونه باریکی یا عضلانی به طور یکنواخت در سراسر پیپ حفظ میشود. با زیبایی نئوکلاسیک ایتالیایی، این استاندارد طراحی، دوباره تجسم شده است و پیپهای ایتالیایی اغلب کاسهای را به نمایش میگذارند که نسبتهای نسبی آن در مقایسه با شنک و استم افزایش یافته است. که در اصطلاح ما اغلب این شکلدهی را بهعنوان «کاسهمحور» توصیف میکنیم – به پیپهایی اشاره میکنیم که کاسهشان بر وزن بصری کلی پیپ غالب است، شنک و استم کوچکتر هستند. با این حال، مواقع دیگر، نسبت شنک و استم در یک شکل، فراتر از کهن الگوهای کلاسیک آنها افزایش مییابد.
به طور خاص به طرحهای تنومند و چاق Brucianaso Castello اشاره میکنیم، که میزان قابل توجهی از عضلانی بودن را در یک بسته کوچک قرار میدهند.
سایر عناصر پیپ به طور مشابه در سبک نئوکلاسیک ایتالیایی نمایش داده میشوند: شنک ممکن است به طور قابل توجهی به سمت استم گشاد یا مخروطی شود یا لبه ممکن است کمی موج دار شود و پاشنه کاسه معمولاً با حالت محکمتری در مقایسه با پیپهای کلاسیک انگلیسی و فرانسوی شکل میگیرد. این نشانه طراحی اخیر در طراحی معروف کاستلو با ۵۵ درجه خم مشهودتر است.
فینیشهای پیپهای نئوکلاسیک ایتالیایی نیز اغلب این خلاقیت شیک را با افزایش استفاده از رنگآمیزیها منعکس میکنند.
در زمان حال، هیچ یک از این عناصر به تنهایی مقوله نئوکلاسیک ایتالیایی را توجیه نمیکند. پیپهای انگلیسی و فرانسوی وجود دارند که مطمئناً با یکی دو مورد از این توصیفات مطابقت دارند. با این حال، تسلط این ویژگیها از سوی تعدادی از تولیدکنندگان پیپ ایتالیایی، همراه با بهرهمندی از آیندهنگری، ما را قادر میسازد تا الگوهای زیبایی شناختی خاصی را مشاهده کنیم و سبک متفاوتی را تعریف کنیم که در طول دههها در منطقهای متفاوت ظهور کرده است.
کارلو اسکاتی و کاستلو را به خوبی میتوان مولد سبک طراحی نئوکلاسیک ایتالیایی در نظر گرفت، اما نفوذ آن فراتر از درهای کاستلو گسترش یافته است. سایکس که بارها از این منطقه و پیپسازان آن بازدید کرده است، میگوید: «تعدادی از این پیپسازان ایتالیایی، که شاید آنها را مظهر تولید پیپ ایتالیایی بدانیم، همگی در یک منطقه جغرافیایی در شمال ایتالیا قرار دارند. کاستلو در کانتو واقع شده است که درست در جنوب شرقی وارسه است، جایی که ساوینلی و رُسی مستقر هستند و کاستلو کامینتو را به دنیا آورد که به نوبه خود به رادیچه منتهی شد. این کارگاهها همگی در همان منطقه عمومی کومو در شمال ایتالیا واقع شده اند.”
سایکس میگوید: «حتی در ترافیک بد، میتوانید تقریباً در یک ساعت از همه آن کارگاهها بازدید کنید.»
همه این سازندگان پیپ همچنان متصدیان مهم سبک نئوکلاسیک ایتالیایی طراحی پیپ هستند و مطمئناً دیگرانی نیز وجود دارند، مانند اسکورتی و آردور. پیپهای این سازندگان تحت قراردادهای زیباییشناختی مشابهی با هم متحد شدهاند و اغلب نسبتهای دراماتیزهشده و فینیشهای متمایز را در مقایسه با سبک کلاسیک ساخته شده توسط سازندگان فرانسوی و انگلیسی نشان میدهند. با این حال، نئوکلاسیک تنها سبک متمایز در ساخت پیپ ایتالیایی نیست. زیبایی شناسی پیپ دیگری جدا از نئوکلاسیک ایتالیایی وجود دارد که خاستگاه آن بیشتر از جنوب در پسارو میباشد.
سبک پسارو
پسارو یک شهر ساحلی شرقی در امتداد دریای آدریاتیک، در جنوب شرقی راونا و در شرق فلورانس، نزدیک سن مارینو است.
به عنوان یک سبک پیپسازی، پسارو به زیباییشناسی Giancarlo Guidi اشاره میکند – پیپساز پسارو که قبل از تأسیس برند Ser Jacopo در سال ۱۹۸۲ در Mastro de Paja از ساخت پیپ بصورت حرفهای لذت میبرد.
کاستلو و سایر سازندگان پیپ نئوکلاسیک از انگلیسی و فرانسوی الهام گرفتند اما نمودارهای شکل و فرم و ارجاعات پیپهای گُیدی بیشتر در هنرهای زیبا و تجربه زندگی شخصی او ریشه داشتند. این ایده را بهطور برجسته در مجموعههای Picta و La Pipaccia از Ser Jacopo میبینیم: اولی دارای پیپهایی است که از المانهایی که در آثار هنری معروف، مانند ون گوگ، ماگریت، پیکاسو و دیگران به تصویر کشیده شدهاند، الهام گرفته شده است و دومی خط تولید پیپی است که برای منعکس کردن پیپهایی است که گُیدی توسط ماهیگیران و سایر دریانوردان در اطراف پسارو اسموک می شده است، دیده است.
سایکس میگوید: «در ساخت پیپ پسارو یک بازیگوشی وجود دارد، یا همانطور که گفته میشود «هوی و هوس خاصی در پیپهای پسارو» وجود دارد که در نئوکلاسیکیسم ایتالیایی بهطور کلی مشهود نیست.
بازیگوشی و هوسبازی پیپهای پسارو اغلب از طریق استفاده از خطوط روان و شکوفا و چشمگیر آشکار میشود، اما چنین ویژگیهایی در مجموعههای سر جاکوپو و سایر سازندگان سبک پسارو، مانند برادران رینالدو، متفاوت است.
به عنوان مثال، برخی از پیپهای Ser Jacopo، برای همه مقاصد، نسبتاً رام به نظر میرسند، در حالی که برخی دیگر – مانند پیپهای Insanus یا آنهایی که دارای مهرهای “Maxima” هستند – مرزهای آنچه در طراحی پیپ ممکن در نظر گرفته میشود را جابجا میکنند.
جیانکارلو گُیدی در سال ۲۰۱۲ درگذشت، اما سایکس از بازدید از کارگاه سر جاکوپو در زمانی که گُیدی هنوز آنجا بود لذت برد. سایکس این بازدید را به خوبی به خاطر میآورد: “وقتی در کارگاه او قدم میزدید، بیشتر شبیه یک استودیوی هنری بود. همه جا کتابهای هنری وجود داشت. بیشتر حس ورود به یک استودیوی هنری را داشت تا یک کارخانه پیپ سازی کوچک.”
گیدی، بدون شک، پیپساز بود اما فردی که عمیقاً تحت تأثیر نقوشی بود که در هنرهای زیبا مشاهده می کرد. طبیعتاً، پیپهای او و پیپهای الهام گرفته از او، زیباییشناسی متفاوتی نسبت به پیپهای نئوکلاسیک شمال ایتالیا، که از طراحی پیپ فرانسوی و انگلیسی الهام گرفتهاند، ارائه میدهند.
با این حال، بحث در مورد طراحی پیپ پسارو بدون شناخت تأثیر کاستلو و دیگر سازندگان پیشگام نئوکلاسیک ایتالیایی غیرممکن است. سایکس میگوید: اگرچه گُیدی از همان شکلهای کلاسیک فرانسوی و انگلیسی که اسکاتی الهام میگرفت، الهام نمیگرفت، اما پسارو بهعنوان یک سبک پیپسازی بدون کاستلو امکانپذیر نبود. این بدان معنا نیست که کاستلو مستحق اعتبار مستقیم کار سر جاکوپو است بلکه به این معناست که جیانکارلو به خوبی از کار کارلو اسکاتی و چگونگی شروع به تفسیر خلاقانه شکلهای فرانسوی و انگلیسی در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ آگاه بود و یک الگوی تغییر پارادایم ایجاد کرد. پایهای که گُیدی میتوانست به روش منحصر به فرد خود گسترش یابد. کاستلو ثابت کرد که میتوان پیپها را متفاوت از آنچه که استاندارد یا «کلاسیک» در نظر گرفته میشد طراحی کرد و به Guidi مجوز داد تا این کار را انجام دهد، البته به سبک و روشی متفاوت.
این دو زیبایی شناسی – نئوکلاسیک ایتالیایی و پسارو – طراحی پیپ ایتالیایی را تشکیل میدهند. نئوکلاسیسیسم نسبتاً ریشه در سبک سنتی انگلیسی-فرانسوی دارد با شکوفایی بیشتر و تفاوتهای آشکار، در حالی که پسارو مسیری عجیبتر و بازیگوشتر را ایجاد میکند، با این حال هر دو نمایانگر پیشرفت زیباییشناختی طبیعی و رویکرد خلاقانهای هستند که چشمانداز ساخت پیپ را در سراسر جهان تغییر داده است. سبکهای نئوکلاسیک ایتالیایی و پسارو گواهی بر جنبه تکاملی ساخت پیپ به عنوان یک رسانه هنری است، رسانهای که با گسترش و بهرهمندی از ذهن بینندگان خلاق به رشد و تغییر ادامه داده است.
شما میتوانید برای تهیه پیپ و ادوات آن به صورت آنلاین در وب سایت فروشگاه پاسارگاد تاباک یا بصورت حضوری آن را تهیه کنید.
5 دیدگاه دربارهٔ «تاریخچه طراحی پیپ ایتالیا»
عاشق ایتالیا و هنر پیپ سازیشم
سپاس بابت این مقاله کامل
تشکر ویژه دارم
از پدر پیپ ایران ماسترو رحیمی و استاد کامران عزیز
بسیاز جذاب بود
بسیار لذت بردم
عالی بود
این فقط یک مقاله نبود بلکه یک سفر جذاب درون تاریخ بود
بسیار مقاله جذابی بود ممنونم
درود با دقت و لذت تمام این مقاله را خواندم…
باید بگم این فقط یک مقاله نبود…
بلکه خیلی فراتر بود
یک سفر رویایی در تاریخ بود
ممنون از پدرپیپ ایران ماسترو رحیمی عزیز