جواد مجابی: شاعری به لطافت دود
جواد مجابی، متولد ۱۳۱۸ در قزوین، یکی از چهرههای برجسته و چندوجهی ادبیات و هنر معاصر ایران است. او در زمینههای مختلفی چون شعر، داستاننویسی، نقد هنری، روزنامه نگاری، طنز، نقاشی و نمایشنامهنویسی فعالیت داشته و آثار متعددی از خود به جای گذاشته است. مجابی با نگاهی نو و زبانی خاص، به بررسی و نقد مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخته و جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی دارد.
زندگینامه و دستاوردها
جواد مجابی تحصیلات خود را در رشته حقوق و اقتصاد در دانشگاه تهران به پایان رساند و سپس به فعالیتهای فرهنگی و هنری روی آورد. او در طول سالها فعالیت، بیش از ۵۰ عنوان کتاب در زمینههای مختلف منتشر کرده است که از جمله آنها میتوان به مجموعههای شعر، داستانهای کوتاه، رمانها، مقالات نقد هنری و نمایشنامهها اشاره کرد.
مجابی همچنین در عرصه روزنامهنگاری فعالیت داشته و با نشریات معتبر همکاری کرده است. او با نگاهی تیزبین و زبانی طنزآمیز، به نقد مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخته و تأثیر قابل توجهی بر فضای فرهنگی ایران گذاشته است.
از او تا به حال دهها کتاب در زمینه داستان منتشر شده است. وی اوایل دهه ۴۰ لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد را از دانشگاه تهران گرفت. ۱۹ سال کارمند دادگستری و بعد کارشناس فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر بود.
همزمان، روزنامه نگاری حرفهای را در بین سالهای ۱۳۴۷-۱۳۵۸ در روزنامه اطلاعات با عنوان دبیر فرهنگی روزنامه ادامه داد. بعدها با مجلات ادبی ایران از جمله فردوسی، جهان نو، خوشه، آدینه و دنیای سخن همکاری داشت.
از او بیش از ۵۰ اثر چاپ شده است که عمدتاً شامل ۸ مجموعه شعر، ۴ مجموعه داستان کوتاه ، ۹ رمان، چندین نمایشنامه و فیلمنامه و داستان کودکان و آثار طنز و طرحهای هجایی و چند مجموعه مقالات و چند شناختنامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است.
علاوه بر انتشار شعرها و رمانها و داستانها، کار عمده او، تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر ۶ جلد میشود، که تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان ۵۰ سال اخیر است.
مجابی همسر و دو فرزند دارد و به عنوان طنز پرداز مدرن شهرت دارد و طنز را در شکلهای مختلف کلامی و تصویری تجربه کرده است. نقاشی مدرن را به تفنن تجربه و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده است.
برخی از آثار جواد مجابی:
- فصلی برای تو، دی ماه ۴۴
- زوبینی برقلب پاییز، ۴۹
- پرواز در مه، ۵۶
- بر بام بم، ۷۱
- سفرهای ملاح رویا، ۷۲
- پوپکانه، ۷۴
- شعرهای من و پوپک، ۷۹
- دری به شاد خویی، ۷۹
- سفرهای ملاح رویا(۵ کتاب)، ۸۱
- سال های شاعرانه(۳ کتاب)، ۸۲
- شعر بلند تامل(۴ کتاب)، ۸۲
- یادداشت های آدم پرمدعا، ۴۹
- آقای ذوزنقه، ۵۰
- یادداشت های بدون تاریخ، ۵۸
- نیشخند ایرانی(۴کتاب)، ۸۲
- پسرک چشم آبی، ۵۱
- سیبو و سار کوچولو، ۵۵
- پنیر بالای درخت، ۵۷
- پنج داستان کودکان
- من و ایوب و غروب، ۵۱
- کتیبه، ۵۶
- دیوساران، ۵۹
- از دل به کاغذ، ۶۹
- قصه روشن، ۸۰
- کتیبه و ایوب، ۸۴
- شهر بندان، ۶۶
- شب ملخ، ۶۹
- مومیایی، ۷۲
- فردوس مشرقی، ۷۲
- عبور از باغ قرمز، ۷۲
- عبور از باغ قرمز، ۷۷
- برج های خاموش، ۷۸
- لطفاً درب را ببندید، ۷۹
- باغ گمشده، ۸۱
- یکی و آن دیگری
ارتباط با پیپ و سیگار برگ
جواد مجابی به عنوان یک هنرمند و نویسنده، علاقهمند به پیپ و سیگار برگ بوده و این علاقه در برخی از آثارش نیز نمود یافته است. او در اشعار و نوشتههای خود، از پیپ و سیگار برگ به عنوان نمادهایی برای تفکر، آرامش و تأمل استفاده کرده است. این عناصر در آثار مجابی، نه تنها به عنوان اشیاء فیزیکی، بلکه به عنوان ابزارهایی برای بیان احساسات و اندیشهها به کار رفتهاند.
🔥 دود، نماد تأمل و تعمق
در شعرهای مجابی، اشارههای ظریف و شاعرانهای به پیپ و سیگار برگ دیده میشود. برای مثال در یکی از سرودههایش مینویسد:
«
واگذاشته ام به حسرت، پشت سر
سطرهای مغشوش گفته و ناگفته را
چیده دور قاب عینک ها و پیپ هایم
همه چیز پشت در بسته ماند
نمی توان بازگشت به درگذشت و
لختی در سطرهای ماخولیا آرمید
بین بوهای خنک و معطر توتون و هموار و ناهمواری جهان.
افتاده ام به دایرۀ به محو فنا
شما محو و من فنا
این در کی به روی کسی بسته ماند؟
ناگزیر می ماند از ما مشتی دیدنی و شنیدنی
از من عصا و کلاه و #پیپ
تو را سکه و معشوقه و منصب موهوم
برای او، آن آلت مسخره
که آخرین خشابش شلیک می شود به خودش.
فقط دنیاست که حسرت نمی خورد هرگز، از فرط حماقت.
»
هنرمندان دودآلود، از مجابی تا بوکفسکی
کم نیستند چهرههای بزرگ هنر و ادبیات که دود پیپ یا سیگار برگ را همدم خلاقیت خود دانستهاند. مارک تواین، همینگوی، ژان پل سارتر، تالکین، و حتی هنرمندان ایرانی چون احمد شاملو و رضا براهنی از آن جملهاند.
در این میان، جواد مجابی نیز عضوی از این خانواده دودآلود است؛ نویسندگانی که دود برایشان واسطهای برای لمس جهان بوده.
ماسترو رحیمی؛ هنرمندی از تبار دود
در کنار چهرههای ادبی، نمیتوان از دنیای پیپ سخن گفت و یادی از ماسترو رحیمی نکرد؛ پدر پیپ ایران و مؤسس کارگاههای تخصصی ساخت پیپ که نه تنها یک سازنده، بلکه یک مروج فرهنگ تدخین آگاهانه است.
ماسترو رحیمی با انتشار بیش از هزار مقاله تخصصی در سایت پاسارگادتاباک، پیپ را از کالایی لوکس و ناشناخته، به یک ابزار هنری و فرهنگی تبدیل کرده. درواقع، کارهای او مکمل همان نگاهی است که مجابی در شعرهایش دارد: دود، به مثابه هنر.
دستاوردها و نگاه چندوجهی مجابی
از مجابی بیش از دهها مجموعه شعر، رمان، مجموعه طنز، نقد هنری و نمایشگاههای نقاشی منتشر شده. او از پیشگامان طنز مدرن فارسی بهشمار میرود و در بسیاری از نوشتههایش به تقابل سنت و مدرنیته، جامعه و سیاست، و نقش رسانهها پرداخته است.
جمعبندی: دود، بهانهای برای اندیشه
جواد مجابی نمونهای از هنرمندانی است که پیپ و سیگار برگ را نه نماد تجمل، بلکه نماد تفکر، خلوت، و خلاقیت میدانند. آشنایی او با این فرهنگ، در کنار کسانی چون ماسترو رحیمی که فرهنگسازی در این حوزه را جدی گرفتهاند، باعث شده تا «تدخین هنرمندانه» به امری ارزشمند و محترم در نگاه جامعه بدل شود.
در پایان، اگر روزی کتابی نوشته شود با عنوان “دود و هنر”، حتماً فصل مهمی از آن به جواد مجابی و نگاه خاص او به پیپ و زندگی تعلق خواهد گرفت.