ماجراهای من و پاسارگاد تاباک
علاقه به پیپ از کودکی در من وجود داشت؛ اما خب منتظر بودم تا وقت مناسب برای این علاقمندی، تصمیم بگیرم !
شروع کرده بودم به جستجو از آدمهایی که فکر میکردم ممکنه بتونن به من کمک کنند. بیشتر اونایی که اهل دود بودند؛ البته اهالی قلیون! (چون کسی در اطراف من اهل پیپ نبود)
چندجایی آدرس دادند، من هم رفتم یه سری زدم؛ ولی خب، هنوز آماده خرید نشده بودم.
در تعطیلات نوروز ۹۴ بود، فکر کنم پنجم فروردین، داشتم در صفحات اینستاگرام جستجو میکردم که رسیدم به پاسارگاد تاباک!
خلاصه این صفحه و اون صفحه، شماره تلفن فروشگاه میرداماد رو پیدا کردم و تماس گرفتم؛
بعد از تبریک سال نو پرسیدم که شما پیپ هم دارید؟!؟
با مهربونی گفت: بله!
گفتم تا ساعت چند هستید؟!
گفت: تا ۱۰ شب!
پرسیدم: آدرس؟ گفت میرداماد، روبروی ایستگاه مترو، مرکز خرید رز میرداماد
گر همچو من افتادهی این دام شوی/ ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست عالم سوزیم/ با ما منشین اگر نه بدنام شوی
وارد شدم و دیدم دو تا آقا روی صندلی نشستن و یه آقای جوان هم مشغول راهنمایی دو نفر از مشتریها بود! (بین خودمون بمونه، بعدها فهمیدم یکی از اون آقایونی که اونجا نشسته بودن، استاد کامران بوده!)
سؤال پرسیدم که من پیپ دوست دارم و نمیدونم باید از کجا شروع کنم؟!؟
با مهربونی لبخند زد و گفت: …
با مهربونی لبخندی زد و گفت: چقدر میخواید هزینه کنید؟
منم یه تأملی کردم و گفتم: پیشنهاد شما برای یه آدم تازه کار صفر کیلومتر چیه؟
گفت بستگی به بودجهتون داره… از پیپهای کورنکاب که با توتون و ابزار جانبی کمتر از ۱۰۰ هزارتومانه شروع میشه به بالا!
گفتم: نه! یه کم بریم بالا!
گفت: از چه سبک پیپ خوشتون میاد؟
گفتم: کج باشه دیگه!
گفت: یعنی فرم کلاسیک پیپ باشه؟
گفتم: اساسا همونش جذابه!!! ژستتش رو گرفتم و گفتم دست بیفته دور قلمبگییش!!
لبخند زد و گفت: آتشگاه! بذارید چند تا نمونه براتون بیارم!
تو این فاصله احساس کردم اون دو عزیزی که در فروشگاه هستند و همهی کاسبهای پاساژ و در و دیوار و حتی دونههای قهوه دارن به من نگاه میکنند که چطوری میخوام پیپ بکشم!!!
حدس میزنم وقتی یه کار خاص رو برای دفعهی اول جلوی آدمهای حرفهای میخواستین انجام بدین، این حس رو تجربه کرده باشین! همه کاراشون رو تعطیل کردن و دارن شما رو نگاه میکنند! غافل از اینکه کسی اساسا به شما کاری نداره!
خلاصه مرد جوان، چند تا پیپ آورد و راجع به جنس چوب و اهمیت گرههای ریشه شروع کرد به توضیح دادن، منم حسابی گوش دادم!
در نهایت اولین پیپ زندگیم رو انتخاب کردم! یه پیپ گاسپارینی!
همون اول که گرفتم دستم بهش گفتم، من نمیدونم چقدر با تو میمونم و تا کی با هم هستیم؟ طولانی یا کوتاه! شاید زودی باهات کات کنم! ناراحت نشیا!!!
میدونید پیپ گاسپارینی چی بهم گفت؟ راستش رو بگم هیچی نگفت! آخه پیپها حرف نمیزنن!!
آقای مهربان پرسید: توتون چی؟
گفتم: به جز کاپیتان بلک مگه توتون دیگه هم داریم؟!؟؟
و باز لبخندی زد و گفت: پشت سرتون رو نگاه کنید!
برگشتم و دیدم… اووووووه… چقدر قوطی رنگارنگ و پاکت و بستهبندی و …
بعد پیشنهاد داد: کاپیتان بلک سفید به خاطر بوی نوستالوژیک، برای شروع بد نیست!
ادوات هم که هدیه پاسارگاد تاباک به مناسبت فروش ویژهی نوروز بود، برام توضیح داد: بیلچه و نخ تمیزکننده و فیلتر بالسا!
در خصوص پرکردن توتون هم سؤالاتی پرسیدم و اینبار یه کم با ترس کمتری پیپ رو گرفتم دستم!
بیلچه رو عوض کرد و یه جنس بهتر بهم داد! گفت: اینم هدیهی ویژه!
همین شد که مهربونییش من رو گرفت!
و من اولین پیپپم رو با تخفیف ویژه خریدم ۴۰۰هزار تومان!
و این داستان ادامه دارد…
سجاد نوروزیان