مهندسی پیپ کالاباش
در دنیای پیپ، مفهوم “کالاباش” هم به یک شکل و فرم و هم به نوع خاصی از مهندسی اشاره دارد، اگرچه این دو همزمان با پیدایش کالاباش کدو در آفریقای جنوبی تکامل یافتند. این ترکیب منحصربهفرد بصری و مهندسی نام خود را از نوعی کدو، کدو کالاباش گرفته است که در سراسر جهان برای کاربردهای مختلف بیش از یک هزاره کشت میشود. اگرچه از قرن هفدهم از کدوها به عنوان ظروف سنتی برای اسموک در منطقه استفاده میشد، شکلی که پیپکشهای معاصر با آن آشنا هستند تا اواخر دهه ۱۸۰۰ شناخته نشده بود.
توسعه پیپ کالاباش مدرن
در دوران پر فراز و نشیب (جنگ بوئر)، شرکت بلاتر از هجوم انبوه سربازان و کمبود گسترده برایر در منطقه با فروش تفاسیر مدرن شده از پیپهای سنتی کدو سرمایه گذاری کرد. این پیپها شامل گردنهای توخالی از کالاباش خشک شده بود که در دهانه آن حلقهای از چوب پنبه نصب میشد، سپس با یک محفظه تنباکوی مرشام با فشار و یک دهانی ولکانیت روی آن تکمیل میشد.
کدوهای مورد استفاده در ساخت این کالاباشها به طور خاص برای این ساخت پیپ پرورش داده میشدند، تحت یک فرآیند کار فشرده قرار میگیرند که شامل هفتهها کشت دقیق روی درخت و سپس چند روز پردازش بیشتر برای تبدیل آنها به شکل قابل استفاده است. مهمترین جنبه رشد کدوی کالاباش، حفظ یک انحنای ثابت در سرتاسر و ایجاد یک محفظه وسیع در ناحیه کاسه است که میتواند از قسمت بالا درپوش را روی آن قرار داد در حالی که هنوز فضای اضافی زیادی در زیر خود باقی میگذارد.
شکل متمایز کالاباش
انحنای کالاباش بخشی نمادین از ساخت پیپ است که نه تنها حالتی بسیار راحت در هنگام کشیدن پیپ ایجاد میکند بلکه زیباییشناسی منحصربهفردی را ارائه میدهد که در دنیای پیپ کاملاً منحصر به فرد است.
نمای خمیده Calabash و گسترش و فراخی آن به سمت کاسه بلافاصله در برابر پیپهای محافظه کارتر و سنتی تولید شده توسط اکثر مارکهای اروپایی در آن زمان برجسته شد.
طرح کلی جسورانه و سیال کالاباش در ابتدا به موفقیت آن کمک نکرد بلکه نقشی در پس زدن آن توسط پیپکشها داشت و بسیاری آن را به عنوان یک مد گذرا تصور میکردند که به زودی محو خواهد شد. نادرستی این ادعاها کاملاً واضح است زیرا کالاباش در همه اشکالش به یکی از بادوامترین و از نظر فرهنگی ممتازترین عضو دنیای پیپ تبدیل شده است. تأثیر کالاباش به قدری بود که شکل دادن به پیپ کدوئی که به طور سنتی رشد میکرد، در نهایت توسط طیف وسیعی از تولیدکنندگان پیپ از سراسر جهان، به ویژه دانهیل، اشتون، سرجاکوپو، استنول، آردور و پترسون، به صورت فراگیر انجام شد.
با وجود ظاهر نمادین شکل کالاباش، چیزی که واقعاً سبک پیپ را در بین پیپکشها برجسته کرد، سیستم منحصر به فرد مهندسی داخلی آن بود که بخشی از ماده اولیه ساخت آن است. از آنجایی که پوسته کدو کاملاً توخالی است و تنباکو در یک محفظه جداگانه ریخته و اسموک میشود، دود در داخل کدو جمع میشود، قبل از اینکه از طریق دهانی وارد شود دهان شود. این محفظه ثانویه هم به عنوان محفظه خنک کننده و هم محفظه تراکم شناخته میشود، دو نام مختصر و مناسب که اثرات تجربه شده توسط بسیاری از افراد سیگاری پیپ را توصیف میکند: خنک شدن و خشک کردن دود که پیپ کشیدن را لذت بخشتر می کند.
مهندسی داخلی ذاتی
مهندسی کالاباش، همانطور که شناخته شده است، از اصل تراکم سود میبرد: با پایین آمدن دود داغ به داخل محفظه ثانویه، رطوبت اطراف در هوا و دود به سرعت سرد میشود و منبسط میشود و باعث متراکم شدن و جمع شدن رطوبت در محیط کم میشود.
همانند شکل ظاهری Calabash، مهندسی آن با استفاده از برایر کپیبرداری شده و به موفقیت بزرگی دست یافته است، آزادی نسبی طراحی که بریار ارائه میدهد اجازه میدهد تا سبک پیپ به روشهای بیشماری تغییر یابد.
یکی از قابل توجهترین تغییرات طراحی کالاباش، تغییرات فرم کاپیتان وارن کالاباش است که محفظه تراکم را به عنوان ساختاری فنجان مانند که کمی به سمت پایین امتداد مییابد، در حالی که استم و شنک نزدیکتر به لبه میشوند، به تصویر میکشد. در بسیاری از موارد، کلاهک محفظه به جای فشار، به داخل کاسه رزوه میشود و به طراحی استحکام بیشتری میبخشد.
مواد جایگزین در کالاباش های مدرن
یکی از تاثیرگذارترین رویدادها در رابطه با پیشرفت شکل و عملکرد کالاباشها، انقلاب صنعتی پیپ سازی است که توسط Sixten Ivarsson در دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. با پیشرفت این حرکت و اصلاح تکنیکهای کندهکاری، طرح نمادین کالاباش به روشهای مختلفی توسط افرادی که آنها را میساختند، تغییر یافت، که منجر به انبوهی از بازخوانیهای برجسته از این شکل جاودانه شد.
همانطور که شکل کنده کاری تغییر میکرد، کلاهک اتاقک مرسوم نیز تغییر میکرد، صنعتگران از سراسر جهان آن را در موادی مانند عاج ماموت، شمشاد، خاک رس و شاخ، در میان انبوهی از موارد دیگر تولید میکردند. این ترکیب از تغییرات، طیف بسیار متنوعی از پیکربندیها را با خود به ارمغان آورده است که اغلب آثاری از هنر ساختاری و عملکردی واقعی هستند و مرزهای آنچه را که در ساخت پیپ ممکن است به پیش میبرند.
یک پیشرفت جالب پس از پیدایش کالاباش
Reverse Calabash میباشد، طرحی که از طراحی کلاهک محفظه قبلی خود اجتناب میکند به جهت داشتن یک محفظه تراکم سوراخ شده در قسمت شنک. این توزیع مجدد ویژگیهای جدید، مستلزم افزایش قطر شنکی است که اغلب برای گنجاندن محفظهای با حجم قابلتوجهی گسترش مییابد و به بسیاری از پیپهای کالاباش معکوس زیبایی شناسی عضلانی متمایز میدهد.
ورنر مومرت، نمونهای استثنایی از سازندگان پیپ است، استفاده او از پتانسیل هنری کالاباش مخصوصاً ریورس کالاباش، سبک کندهکاری الهامگرفته از هنر دکوی او، تکنیکهای پر جنب و جوش و استفاده گسترده شیشه بهعنوان شنک است، که طراحیهای مدرنی را ارائه میکند که ریشه در بیش از یک قرن تاریخ ساخت پیپ دارد
در حالی که در همین حین کالاباش به روشهای خلاقانه و هنری تکامل یافته است و عناصر اصلی داخلی آن آزمایشها و حتی جابهجایی را تجربه کردهاند و ویژگیهای اسموک آن بیتردید محبوب هستند و تجربه پیپ کشیدن منحصربهفردی را ارائه میدهد که بسیاری همچنان از آن لذت میبرند. طرحهای اولیه دیگر انواع پیپ در طول قرنها در بعضی موارد مانند اصلاح مواد و اجرای مهندسی اولیه، اندکی تغییر کردهاند اما کالاباش به عنوان یک رویکرد متفاوت با ارائه تجربهای بسیار متفاوت همچنان بی تغییر و ثابت باقی مانده است.
هر پیپکشی باید حداقل یک کالاباش داشته باشد، همانطور که باید یک میرشام و یا کورن کاپ داشته باشد.
Calabash تاریخ و سنت را به عنوان شاخهای از طراحی پیپ ارائه میدهد و خواص منحصر به فرد آن همچنان حتی کسانی را که اسرار آن را میدانند تحت تأثیر قرار میدهد!
شما میتوانید برای تهیه پیپ و ادوات آن به صورت آنلاین در وب سایت فروشگاه پاسارگاد تاباک یا بصورت حضوری آن را تهیه کنید.
4 دیدگاه دربارهٔ «مهندسی پیپ کالاباش»
بسیار مطلب جذابی بود
واقعا فکر نمیکردم یک پیپ انقدر مهندسی پیچیده ای داشته باشه
ماسترو رحیمی عزیز ممنونم که آگاهم کردید
یه پیپ خاص و متفاوت چه از نظر شیپ و چه از نظرمکانیزم اسموک
درود بر ماسترو رحیمی عالی بود
چقدر جالب و فنی صحبت کردید
الحق که ماسترو رحیمی شما پدر پیپ ایران هستید