نقل قول های درباره پیپ از مارک تواین
نقل قول های درباره پیپ از مارک تواین : از آنجا که مارک تواین در هر لحظه بیداری پیپ می کشید ، شاید باتجربه ترین پیپ کشی بوده که تا به حال زندگی کرده و همچنین یکی از با استعدادترین نویسندگان تاریخ ادبیات . در واقع او را پدر ادبیات آمریکا می دانند . ارنست همینگوی ، بدون در نظر گرفتن هنر نویسندگی بینظیر خودش ، میگوید : « تمام ادبیات مدرن آمریکا از یک کتاب مارک تواین به نام هاکلبری فین سرچشمه میگیرد . نوشتههای آمریکایی از آن سرچشمه میگیرد . قبل از آن هیچ چیز وجود نداشته است . از آن زمان تاکنون هیچ چیز به این خوبی وجود نداشته است .
در داستان هاکلبری فین مانند اکثر آثار مارک تواین ، پیپ کشیدن قابل توجهی در سرتاسر آن وجود دارد . تنباکو بخش بسیار مهمی از زندگی او بود و به خوبی به داستان های او سرایت کرده است . او تنباکو را برای پیشه خود لازم می دانست . او متوجه شد که نمی تواند خوب بنویسد مگر اینکه پیپ بکشد . او در مورد پیپ کشیدن حرف های زیادی برای گفتن داشت و اغلب شوخ طبعی و شوخ طبعی خود را به این موضوع معطوف می کرد .
خواندن همه چیزهایی که او نوشته است ، کاری ارزشمند اما بسیار زمانبر است ، بنابراین ما در اینجا در بهترین نقل قولهای پیپ و تنباکو را از آثار او برای ارجاع آسان انتخاب کردهایم . در اینجا تعدادی از نقل قول های برتر از استاد طنز آمریکایی ، مارک تواین ، آورده شده است :
به عنوان نمونه ای برای دیگران و نه اینکه من خودم به اعتدال اهمیت می دهم ، همیشه قانون من این بوده است که هرگز در خواب پیپ نکشم و هرگز در بیداری پیپ کشیدن را ترک نکنم . »
( ” سخنرانی تولد ۷۰ سالگی ” ، ۱۹۰۵ )
وقتی به من میگفتند با کشیدن توتون ده سال عمرم را کوتاه میکنم ، نمی دانستند که زمان خود را با حرفهای نابخردانهشان هدر میدهند – نمیدانستند که زمانی را که پیپ کشیدن در آن وجود نداشته باشد ، چقدر بیاهمیت و بیارزش می دانم ! »
( نامه ای به جوزف توئیچل ، ۱۹ دسامبر ۱۸۷۰ )
به خاطر احساسی که در لحظه ای که آن پیپ را به من دادند و زمانی که چارلی پوپ در حال سخنرانی بود و من پاسخم را می دادم داشتم – برای خاطره آن احساس ، اکنون ، آن پیپ برای من ارزشمندتر از هر چیزی است .
( ” مصاحبه با مارک تواین ” نوشته دن دی کویل ، ۱۸۹۳ )
هیچ تنباکوی خوبی برای اسموک در اروپا وجود ندارد – بجز دورهام ، ونیتی اف ، لون جک – اما من تنباکوی خود را با خودم آوردم – قبلاً تمام شده بود . »
( مدخل مجله ، ۱۸۷۹ )
ترک سیگار ساده ترین کار دنیاست. من می دانم زیرا هزاران بار این کار را انجام داده ام.” (منسوب به مارک تواین)
من مقدار مناسب اسموک می کنم . یعنی همیشه . »
( « تلگراف ذهنی » ، ۱۸۹۱ )
در عمارت مهمان خانه ای که در آن مهمان هستم ، برای حفظ آبروی خود باید مخفیانه سیگار بکشم ، وقتی همه در رختخواب هستند و سپس وقتی خانواده بوی ناآشنا را تشخیص دادند ، به گربه شک کنم . »
( نامه به آلتا کالیفرنیا ، ۲۵ ژانویه ۱۸۶۸ )
یک مارک تنباکوی اروپایی وجود دارد که من آن را دوست دارم . برندی است که توسط دهقانان ایتالیایی استفاده می شود . شل و خشک و سیاه است و شبیه تفاله چای است . هنگامی که آتش می گیرد ، سریع روشن می شور و گسترش می یابد و بالا می رود و گر می گیرد . خود تنباکو ارزان است اما مالیات آن زیاد است . همانطور که در ابتدا اشاره کردم – طعم تنباکو یک امر خرافی است . هیچ استانداردی وجود ندارد – هیچ استاندارد واقعی . ترجیح و ذائقه هر فرد تنها معیار برای اوست ، تنها معیاری است که او می تواند بپذیرد ، تنها چیزی که می تواند به او فرمان دهد .”
( درباره تنباکو ، انسان چیست؟ ۱۸۹۳ )
اما ما اکنون تصادف کردیم و همه برنامه ها به بن بست رسید . پیپ کورن کاب قدیمی تام آنقدر کهنه و متورم و منحرف شده بود که علیرغم رشته ها و بانداژها دیگر نمی توانست آن را کنار هم نگه دارد و تکه تکه شد . تام نمیدونست چیکار کنه پیپ پروفسور جواب نمی دهد . چیزی جز پیپ مرشام وجود نداشت ، و فردی که به پیپ کورن کاب عادت کرده است ، می داند که این پیپ برتری های زیادی به پیپ های دیگر در این دنیا دارد. …»
( تام سایر در خارج از کشور ، کارآگاه تام سایر و داستان های دیگر ، ۱۸۹۶ )
اجازه دهید به طور خلاصه تاریخچه رابطه شخصی خود را با تنباکو به شما بگویم . فکر میکنم زمانی که من یک پسر بچه بودم شروع شد و به شکل عادت در آمد که در گذاشتن آن زیر زبانم متخصص شدم . پس از آن، لذت بردن از پیپ کشیدن را یاد گرفتم و گمان میکنم هیچ جوان هم سن و سال من وجود نداشت که بتواند ماهرانهتر از من تنباکوی را برش دهد تا آن را برای کشیدن پیپ در آماده کند . »
( سخنرانی ، حدود ۱۸۹۵ )
کشاورزان مجبور بودند چیزی را اهدا کنند تا به نوعی آزادی من را تایید کنند ، چه بخواهم یا نه . بنابراین به آنها گفتم تا سنگ چخماق و فولاد را به من بدهند و به محض اینکه به راحتی من را سوار اسبم سندی کردند ، پیپم را روشن کردم . وقتی اولین انفجار دود از لابلای منافد کلاه من بیرون زد ، همه آن مردم به جنگل رفتند و سندی به سمت عقب رفت و با صدایی بلند به زمین کوبید . آنها فکر می کردند من یکی از آن اژدهایان آتش افکن هستم که درباره آنها زیاد شنیده بودند .»
(A Connecticut Yankee in King Arthur’s Court, 1889)
به زودی جوانی آمد که از لابه لای درختان به سمت ما قدم زد و نشست و شروع به صحبت دوستانه کرد ، انگار که ما را می شناسد . اما ما جواب او را ندادیم ،
زیرا او غریبه بود و ما به غریبه ها عادت نداشتیم و از آنها خجالت می کشیدیم . لباس نو و خوب به تن داشت و خوش تیپ بود و چهره ای زیبا و صدایی دلنشین داشت و راحت و برازنده و بی شرم بود و مانند پسران دیگر شلخته و ناهنجار و متحجر نبود . می خواستیم با او دوست باشیم ، اما نمی دانستیم چگونه شروع کنیم . سپس به پیپ فکر کردم و به این فکر کردم که اگر آن را به او دهم ، رفتاری مهربانانه و دوستانه تلقی می شود .
اما یادم آمد که ما آتش نداریم ، بنابراین متاسف و ناامید شدم . اما او نگاهی شیطنت آمیز و خوشحال کرد و گفت: ” آتش؟ آه ، این آسان است ؛ اون با من .” “آنقدر متحیر بودم که نمی توانستم صحبت کنم ، چون من هنوز چیزی نگفته بودم . پیپ را گرفت و نفسش را روی آن دمید و تنباکو قرمز شد و مارپیچ های دود آبی بلند شد .
ما از جا پریدیم و رفتیم . بدوید ، زیرا این غیر طبیعی بود و ما چند قدم دویدیم ، اگرچه او مشتاقانه از ما التماس می کرد که بمانیم و به ما قول می داد که هیچ آسیبی به ما نمی رساند ، بلکه فقط می خواست با ما دوست شود . پس ما ایستادیم و خواستیم به عقب برگردیم ، اما میترسیدیم ، کم کم اعتماد به نفس ما برگشت و کنجکاوی ما قوی تر از ترس ما شدو جرأت کردیم به عقب برگردیم – اما به آرامی و آماده فرار در هر زنگ خطری . »
( غریبه مرموز ، ۱۸۹۷-۱۹۰۸ )
مارک تواین :
” در مورد تنباکو ، اعتقادات زیادی وجود دارد و مهمترین آن این است که یک اصل اساسی درباره اسموک پیپ می تواند درست باشد و آن این است که : ترجیح خود هر فرد تنها معیار برای اوست ، تنها معیاری است که می تواند و باید بپذیرد ، تنها چیزی که می تواند به او فرمان دهد . کنگره ای متشکل از همه دوستداران تنباکو در جهان نمی تواند معیاری را انتخاب کند که برای من یا شما الزام آور باشد یا حتی بر ما تأثیر زیادی بگذارد . “