پیپ کش هایی که در تاریخ ماندگار شدند!
باهوش ترین متفکرانی که پیپ را دوست داشتند!
عکس یک مرد معمولی با پیپ تقریباً کلیشهای است، اما این افراد مشهور در مقایسه با دستاوردهای درخشان و اغلب بحث برانگیزشان، بقیه ما را شبیه آدمهای ساده لوح میکنند.
جی آر آر تالکین
نویسنده مشهور سه گانه ارباب حلقهها و پیش درآمد آن، هابیت مورد علاقه علاقهمندان به فانتزی در سراسر جهان است.
تالکین علاوه بر کار خود به عنوان نویسنده داستان، در زبان انگلیسی نیز استاد بود. او دو دوره جداگانه به عنوان استاد آنگلوساکسون در دانشگاه آکسفورد خدمت کرد. در دوران پروفسور تالکین اغلب به دلیل «داستانهای عجیب و غریب» خود مورد تمسخر قرار میگرفت و جامعه ادبی تا حد زیادی از او دوری میکرد. داستانهای سرزمین میانه مانند دوست معاصر و خوبش، داستانهای نارنیا، سیاس لوئیس، در ابتدا برای کودکان طراحی شده بود. با این حال، سالها توسعه جهانی و کار روی زبان پیچیده الفها نشان داد که سرزمین میانه چیزی بسیار پیچیدهتر از آنچه در ابتدا پیشبینی میشد خواهد بود.
اغلب به عنوان پدر ژانر فانتزی شناخته میشود، ما معتقدیم که دقیقتر است که او را اولین پادشاه بدانیم. بسیاری از نویسندگان قبل از تالکین در این عرصه منتشر شدند، اما هیچ یک مورد توجه عموم و موفقیت تجاری فرودو بگینز و جستجوی او قرار نگرفت.
بسیاری از کلکسیونرهای پیپ در مصاحبههایشان گفتهاند که اولین بار برای تقلید از این غول نابغه داستان سرایی، پیپ کشیدند.
سی اس لوئیس
سیاس لوئیس که یک متفکر و استاد محترم در آکسفورد و کمبریج است، یکی از درخشانترین ذهنهای ادبی عصر خود بود، پس از گذشت نزدیک به ۷۵ سال، ما همچنان از این کار او بی نهایت سپاسگزاریم. داستانهای نارنیا، سفر فضایی و جنگ بین بهشت و جهنم که توسط لوئیس نوشته شده است، هدایای فوق العادهای به دنیای داستان هستند.
در یک پیاده روی معروف با هم سی اس لوئیس به دوستش تالکین گفت:
«در داستانها چیزی که ما واقعاً دوست داریم بسیار کم است. من میترسم که مجبور شویم خودمان سعی کنیم برخی از آنها را بنویسیم.
آنچه از این گفتگو حاصل شد، رمان تحسینشده علمی تخیلی لوئیس «خارج از سیاره خاموش» و رمان سفر در زمان ناتمام تالکین، «جاده گمشده» بود.
او نیز مانند دوست عزیزش، جی آر آر تالکین، پیپش همراه همیشگی اش بود.
مارک تواین
ساموئل کلمنس که بیشتر با نام مستعار خود مارک تواین شناخته میشود، یکی از با ارزش ترین پسران آمریکاست. مارک در حالی که همیشه پیپش را در لبه فک خود نگه داشته بود، ماجراهای هاکلبری فین را به همراه نزدیک به ۵۰ جلد دیگر نوشت.
هم رمان تام سایر و هم رمان هاکلبری فین. در زمانهای مختلف از زمان انتشارشان از کتابخانههای سراسر کشور محروم شدند (اگرچه هر دو به موفقیت عمومی زیادی دست یافتند). علاوه بر سخنان او، سبک زندگی مارک تواین، از جمله کشیدن پیپ و مشکلات مالی او، دوعضو جدایی ناپذیر از زندگی اش بوده اند
رالف والدو امرسون
رالف والدو امرسون، یکی از قهرمانان روحیه فردگرایی، سال ها صدای پیشرو روشنفکری در ایالات متحده آمریکا بود. او با نام مستعار “حکیم کنکور”، بیشتر به خاطر مقالات ماورایی خود، “طبیعت و اتکا به خود” و برای مربیگری هنری دیوید ثورو شناخته شده است.
امرسون به خاطر رژیم غذایی معتدل و توجه به سلامتیاش معروف بود. مانند بسیاری از روشنفکران زمان خود، به نظر میرسید که او کشیدن پیپ را تا زمانی که افراط نشود. یک لذت قابل قبول میدانست. چندین روایت از لذت بردن او از یک پیپ یا سیگار در حین بحث در مورد فلسفه وجود دارد. با این حال، اعتقاد بر این است که او به تنهایی تمایلی به سیگار کشیدن نداشت و به ندرت این کار را انجام میداد و اکثر اوقات پیپ میکشید.
ویلیام فالکنر
ویلیام فالکنر. مرد همیشه پیپ در دست، در دهه بین ۱۹۲۹ و ۱۹۴۲ بیش از آنچه که اکثر نویسندگان در طول عمر زحمت به دست آوردهاند، به دست آورد. او یکی از بزرگترین پسران ادبی آمریکا و گواهی بر قدرت دگرگون کننده کلام مکتوب است.
نویسندهی برنده جایزه نوبل که در می سی سی پی به دنیا آمد و بزرگ شد، استعدادی برای نمایشنامه ها در داخل و خارج از صحنه داشت که باعث شهرت او شد. فالکنر هم برای لذت و هم برای سود مالی مینوشت، بسته به دوره زمانی زندگیاش. او به خلق داستانهای مفصلی که عموماً اغراقهای بزرگی از رویدادهای واقعی زندگیاش بودند، معروف شد. به عنوان مثال، او ادعا کرد که As I Lay Dying در شش هفته نوشته شده است و نه او و نه ویراستارانش هرگز کلمهای را تغییر ندادهاند.
فالکنر علاوه بر کار خود به عنوان رمان نویس، موفقیت زیادی در نوشتن برای سینما داشت. او دوران طولانی زیادی را در هالیوود گذراند و برای فیلمهایی مانند خواب بزرگ و داشتن و نداشتن که اقتباسی از اثری از ارنست همینگوی بود، نوشتو بسیار موجب تحسین قرار گرفت.
دکتر سوس
تی اد گیزل با نام مستعار دکتر سوس که به خاطر داستانهای کودکانش محبوب بود، در واقع بیشتر عمر خود را صرف نوشتن کارتونهای تبلیغاتی کرد. او در سال ۱۹۳۷ کتاب معروف «و فکر کنم که آن را در خیابان توت دیدم» نوشت، اما تا سال ۱۹۵۷ با برنامه «گربه در کلاه» موفقیت تجاری برای داستانهایش نداشت. در طول نزدیک به سی سال او با طراحی و نوشتن آگهیهای کارتونی برای برخی از محبوبترین شرکتهای جهان، پول خود را به دست آورد.
در سال ۱۹۸۴ گیزل جایزه پولیتزر را به دلیل نزدیک به ۵۰ سال مشارکت در کمک به کودکان در یادگیری خواندن دریافت کرد.
گیزل در بیشتر دوران بزرگسالی خود پیپ میکشید، زمانی که تصمیم گرفت این عادت را ترک کند، راهی نسبتاً عجیب و غریب برای حفظ عادت پیپ کشیدنش در زندگی پیدا کرد. او آتش گاه پیپش را پر از خاک کرد و دانههای مینیاتوری توت فرنگی را در آن کاشت. هر زمان که هوش میکرد پیپ بکشد، پیپ گلدان شده خود را در دهان میگرفت.
کارل سندبرگ
کارل سندبرگ نویسنده برنده سه جایزه پولیتزر تا امروز تنها شاعری است که در جلسه مشترک کنگره سخنرانی کرده است. شاید به اندازه نامهای دیگر این لیست شناخته شده نبود، او یک سازمان دهنده سیاسی برجسته بود و حتی به عنوان یک خواننده فولک اجرا می کرد.
سندبورگ را معمولاً میتوان با پیپ در دست پیدا کرد و گفته میشود که پیپ خود را بیشتر از هر چیز دیگری دوست داشت
ارنست همینگوی
هیچ لیستی از نویسندگان و و مشاهیر پیپ کش، بدون ارنست کامل نخواهد بود. رمان نویس، روزنامه نگار و حکیم محبوب، ارنست عجیب و غریب شاید نمادین ترین نمونه از شخصیتهای موازی است که اغلب به نظر میرسد بین نویسنده و کلکسیونر پیپ وجود دارد.
اگرچه او بعداً در زندگی خود جایزه پولیتزر را برد و کتاب های معروف زیادی نوشت، احتمالاً همینگوی به خاطر رمان پیرمرد و دریا محبوبترین است.
رویکرد همینگوی به نویسندگی، و به طور کلی زندگی، نسبتاً متفاوت از بقیه بود و شاید به همین دلیل است که ما او را بسیار دوست داریم. او ترجیح میداد ایستاده بنویسد و اغلب میتوانست آن را در سواحل کی وست پیدا کند که به ماهیگیری میکند و پیپ میکشد.
جالب است بدانید
ارنست همینگوی زمانی که مشغول نوشتنِ پیرمرد و دریا بوده است، بارها بَدحال شده و بعد از انتقالَش به بیمارستان، پزشکان علت را دریازدگی تشخیص دادهاند، در حالی که او در زمانِ نوشتن آن رُمان کیلومترها از دریا فاصله داشته است. به گمانم آنقدر غرق در پیرمرد و دریای خویش بوده که بوی دریا گرفته و دریازدِگی بدحالَش کرده…!
زیگموند فروید
زیگموند فروید در سال ۱۸۵۶ در موراویا به دنیا آمد. او به وین نقل مکان کرد و بیشتر دوران کودکی خود را در آنجا سپری کرد. او در طول زندگی حرفه ای خود آثار متعددی را منتشر کرد که به شدت در زمینه های روانشناسی، مردم شناسی، نشانه شناسی و هنر تأثیر گذاشت.
مشهورترین تحقیقات فروید بر رشد روانی-جنسی، شخصیت، حافظه و تمایلات جنسی متمرکز بود.
برجستهترین کتابها و مقالههای او عبارتند از: نفس و هویت، فراتر از اصل لذت، مطالعات هیستری، تعبیر رویاها، آسیبشناسی روانی زندگی روزمره، سه مقاله درباره تئوری جنسی، و سر مدوزا.
او اعتقاد راسخ داشت که کشیدن پیپ باعث افزایش ظرفیت کار او میشود.
برتراند راسل
توسعه فلسفه تحلیلی به عنوان فلسفه غالب قرن بیستم، تا حد زیادی مرهون کار راسل است.
راسل در طول زندگی خود بر مشارکت در زمینههای تاریخ عقاید، اخلاق، نظریه سیاسی، نظریه آموزشی و مطالعات دینی تمرکز داشت. اگرچه او در محله اشرافی نشین بریتانیا به دنیا آمد، اما بسیاری از ارث خود را از دست داد. سه شور و اشتیاق حاکم بر زندگی او که عبارت بودند از: “شوت عشق”، “جستجوی دانش” و “ترحم غیر قابل تحمل برای رنج بشر”.
راسل طی مصاحبهای در سال ۱۹۵۹ توضیح داد که پیپ کشیدن کار مورد علاقه اوست. تمام روز پیپ میکشید. او میگفت: “در واقع، پیپ زندگی من را نجات داد.” او ظاهراً درخواست صندلی در قسمت سیگارکشهای هواپیما کرده بود. هواپیما با یک آبدره نروژی برخورد کرد و همه مسافران بخش غیر سیگاری غرق شدند و مسافرانی که در بخش سیگاری بودند زنده ماندند تا نجات پیدا کنند. بنابراین، او نتیجه گرفت که زندگی خود را مدیون پیپ کشیدن است.
الکساندر گراهام بل
الکساندر گراهام بل که در سال ۱۸۴۷ در ادینبورگ به دنیا آمد، علاقه اولیه به شنیدن، سخنرانی و ارتباط با ناشنوایان داشت.
پدر، عمو و پدربزرگش همگی در زمینه سخنوری (مطالعه صحبت کردن رسمی در تلفظ، دستور زبان و لحن) کار میکردند. الکساندر ملویل بل، پدر بل، سخنان مرئی: علم الفبای جهانی را در سال ۱۸۶۷ منتشر کرد. الکساندر گراهام بل جوان چنان در سیستم نوشتاری پدرش مهارت پیدا کرد که بل بزرگ او را برای استفاده در تظاهرات خود به کار گرفت. تا زمانی که او شانزده ساله بود، بل مسئول عملیات پدرش در لندن بود.
بل در سال ۱۸۷۰ با خانوادهاش به انتاریو نقل مکان کرد و در آنجا به تحقیقات خود در زمینه گفتار، آکوستیک و انتقال صدا ادامه داد. یک سال بعد، او به بوستون نقل مکان کرد و در آنجا کار روی “دستگاهی که امکان ارسال تلگراف چندین پیام تنظیم شده در فرکانسهای مختلف را فراهم میکرد” را آغاز کرد.
او با حمایت سرمایه گذاران محلی، پروژه دیگری را انجام داد که شامل انتقال صدای انسان از طریق سیم بود. یک برقکار ماهر به نام توماس واتسون با بل شریک شد تا ایده خود را به نتیجه برساند. در ۱۰ مارس ۱۸۷۶ آنها موفق شدند. اولین تماس تلفنی بین این دو مرد برقرار شده بود.
این تلفن در چند سال آینده در نمایشگاهها و تظاهرات عمومی به نمایش گذاشته شد. در سال ۱۸۷۷، شرکت تلفن بل راهاندازی شد. پس از دفاع از حق ثبت اختراع تلفن خود در برابر پروندههای قضایی متعدد، این اختراع مطرح شد.
تا سال ۱۸۸۶ بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر در ایالات متحده تلفن داشتند. بل در طول بقیه عمرش درگیر پروژه های دیگری از جمله کارش با ناشنوایان بود. او همچنین با گلن کرتیس (پیشگام و مخترع معروف هواپیما) و چندین همکار دیگر انجمن آزمایش هوایی را تشکیل داد.
به عنوان ادای احترام به زندگی مخترع بزرگ، بل برای اولین تماس تلفنی بین قاره ای در سال ۱۹۱۵ دعوت شد. مردی که در آن سوی خط بود کسی جز توماس واتسون نبود.
نوام چامسکی
تصور دنیایی خالی از تأثیر نوام چامسکی سخت است. مشارکتهای او در زمینه زبانشناسی و انتقاد از نظامها و سیاستهای سیاسی در مقاطعی راهگشا و انقلابی بوده و همچنین در برخی موارد بحثبرانگیز و داغ بوده است. او به یکی از برجستهترین روشنفکران در زبان شناسی مدرن و همچنین چهرهای ماندگار در صحنه جهانی مسائل سیاسی و ایدئولوژیهای جریان اصلی تبدیل شده است. او به دلیل تحقیقات، نظرات و دیدگاه هایش در مورد فلسفه، زبان شناسی و سیاست مورد احترام، بحث و جدل و گاه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد.
چه کسی با او موافق باشد یا نباشد، نمیتوان نفوذ فکری چامسکی را انکار کرد.
او اولین تلاش خود را در حوزه مسائل و سیاست جهانی در ده سالگی هنگامی که مقالهای در مورد گسترش فاشیسم در اروپا پس از سقوط بارسلونا در جنگ داخلی اسپانیا نوشت.
او سیاست را در سنین پایین کشف کرد. اگرچه چامسکی پدر و مادرش را از نظر ایدئولوژیک چپ میانه توصیف کرد، اما چامسکی از طریق سایر اعضای خانوادهاش با سیاست چپ افراطی آشنا شد. او کشف آنارشیسم خود را به عنوان یک “حادثه خوش شانس” توصیف کرد که به او اجازه داد دیدگاه های انتقادی را در مورد سایر ایدئولوژیهای چپ رادیکال فرموله کند. او هنوز به عنوان یک آنارشیست اجتماعی شناخته میشود.
نوام چامسکی در ۱۶ سالگی در دانشگاه پنسیلوانیا ثبت نام کرد و در سال ۱۹۴۹ مدرک لیسانس، در سال ۱۹۵۱ فوق لیسانس و دکترا گرفت. در سال ۱۹۵۵. او در طول زندگی خود موفق به کسب مدرک افتخاری از دهها دانشگاه در سراسر جهان شد.
او در سال ۲۰۰۵ توسط مجله بریتانیایی Prospect به عنوان تأثیرگذارترین محقق زنده جهان معرفی شد.
چامسکی در سال ۱۹۵۷ در دانشگاه MIT به مقام استادی رسید و از آن زمان تاکنون در دپارتمان زبانشناسی و فلسفه کار میکند، در حالی که او همچنین به عنوان استاد مدعو در دانشگاه کلمبیا نیویورک مشغول به کار بود.
تصویر او به عنوان یک چهره عمومی مخالف سیاسی آغاز شد و فعالیت با شروع جنگ ویتنام آغاز شد. در سال ۱۹۶۹ او اولین کتاب سیاسی خود را با عنوان قدرت آمریکایی و ماندارینهای جدید نوشت. از آن زمان به بعد، او هم به عنوان یک روشنفکر برجسته در زبان شناسی و هم به عنوان یک چهره متعصب در عرصه فعالیتهای جناح چپ شناخته میشود.
صحبتهای عمومی و موضع صریح او در مورد مسائل همواره با سهم عمدهای از بحث و جدل مواجه شده است. او چندین بار دستگیر شد و در فهرست دشمنان ریچارد نیکسون قرار گرفت.
نوام چامسکی نیز از طرفداران سرسخت آزادی بیان است و به همین ترتیب، به شدت از سانسور انتقاد میکند. او گفت: “در رابطه با آزادی بیان اساساً دو موضع وجود دارد”، “شما به شدت از آن برای دیدگاههایی که از آن متنفر هستید دفاع میکنید، یا آن را رد میکنید و معیارهای استالینیستی/فاشیستی را ترجیح میدهید”.
هیچ راهی برای خلاصه کردن زندگی و کار فردی با ظرفیت و کالیبر ذهنی برای کارهای گسترده و ضروری که نوام چامسکی نشان داده است وجود ندارد. او کتابها، مقالات و مقالات بیشماری تألیف کرده، جوایز متعددی را دریافت کرده و بر طیف وسیعی از حوزههای اجتماعی و دانشگاهی تأثیر گذاشته است. شاید بتوان او را یک “مرد رنسانس” واقعی فرهنگ، خرد، و دانشگاهی قرن بیستم و بیست و یکم نامید.
او در سال ۲۰۰۵ در نظرسنجی جهانی روشنفکران که توسط مجله بریتانیایی پراسپکت انجام شد، به عنوان روشنفکر زنده عمومی انتخاب شد. این نوع شهرت شاید به همان اندازه نزدیک به تعریف تأثیر جهانی او باشد. باز هم، او هنوز تمام نشده است.
کارل یونگ
کارل گوستاو یونگ در سال ۱۸۷۵ در سوئیس به دنیا آمد. پدرش یک روحانی معترض بود. حتی در کودکی او کنجکاوی غیرعادی از خود نشان داد. او در چهار سالگی سعی کرد رفتار انسانی را که بزرگسالان نشان میدهند معنا کند.
یونگ از سال ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۰ در دانشگاه بازل تحصیل کرد و در آنجا به تحصیل زیست شناسی، جانورشناسی، دیرینه شناسی و باستان شناسی قبل از اینکه به پزشکی بپردازد. او همچنین به فلسفه، اساطیر، ادبیات اولیه مسیحی و دین علاقه داشت.
کارل یونگ از ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۲ با زیگموند فروید همکاری نزدیک داشت و با او همکاری داشت. فروید یونگ را “پسر ارشد، ولیعهد و جانشین او” میدانست.
رابرت اوپنهایمر
اوپنهایمر در سال ۱۹۰۴ در شهر نیویورک متولد شد. او در هاروارد تحصیل کرد، در ابتدا قصد داشت در رشته شیمی تحصیل کند، ولی سر انجام به رشته فیزیک رفت و در سال ۱۹۲۵ فارغ التحصیل شد.
اوپنهایمر زیر نظر ماکس بورن در دانشگاه گوتینگن تحصیل کرد و در آنجا دکترای خود را دریافت کرد. در سن بیست و چهار سالگی او در سال ۱۹۲۷ برای مطالعه فیزیک ریاضی به هاروارد بازگشت و به دنبال آن در مؤسسه فناوری کالیفرنیا در سال ۱۹۲۸ تحصیل کرد.
آنها با هم آثار زیادی را منتشر کردند که بر حوزه نوظهور نظریه کوانتومی تأثیر گذاشت و به آنها کمک کرد. زمانی که در مؤسسه فناوری کالیفرنیا مشغول به کار بود، در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، سمت استادیاری فیزیک را نیز پذیرفت.
او اولین کسی بود که تحقیقاتی را انجام داد که وجود سیاهچالهها را پیشنهاد میکرد. او همچنین در زمینه اخترفیزیک، فیزیک هستهای، طیفسنجی و نظریه میدان کوانتومی تحقیق کرد، در حالی که “مشارکتهای مهمی در نظریه بارش پرتوهای کیهانی داشت، و کارهایی انجام داد که در نهایت به توصیف تونلزنی کوانتومی منجر شد”.
اوپنهایمر در آغاز جنگ جهانی دوم درگیر تحقیق برای ساخت بمب اتمی شد.و در سال ۱۹۶۶ با یک پیپ بر لب بازنشسته شد.
لئون لدرمن
لئون لدرمن مدرک لیسانس خود را از کالج شهر نیویورک در سال ۱۹۴۳، کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۴۸ و دکترای خود را دریافت کرد. از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۵۱. او در ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم خدمت کرد.
لدرمن پس از اتمام تحصیلات خود در کلمبیا، سی سال در دانشگاه ماند. او در سال ۱۹۵۸ استاد تمام وقت شد و از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۹ “آزمایشگاههای نویس در ایروینگتون، مرکز بخش فیزیک کلمبیا برای تحقیقات تجربی در فیزیک انرژی بالا” را مدیریت کرد. آزمایشهای لدرمن همراه با همکارانش در نویس به پیشرفتهای بزرگی منجر شد. در “فعل و انفعالات ضعیف، یکی از نیروهای هستهای اساسی”.
لدرمن در سال ۱۹۵۶ ذره جدیدی را کشف کرد.
لدرمن و همکارانش در سال ۱۹۶۲ با استفاده از قوی ترین شتاب دهنده جهان، نوترینوی میون را شناسایی کردند. قبلاً فقط الکترون-نوترینو شناخته شده بود. او همچنین کوارک پایین را در سال ۱۹۷۷ کشف کرد. پس از این اکتشافات، شهرت او به عنوان یک فیزیکدان ذرات برتر تضمین شد.
لدرمن در سال ۱۹۸۸ به همراه ملوین شوارتز و جک اشتاینبرگر جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد.
از دیگر افتخارات و جوایز قابل توجه لدرمن می توان به مدال ملی علم (۱۹۶۵)، مدال الیوت کرسون برای فیزیک (۱۹۷۶)، جایزه ولف برای فیزیک (۱۹۸۲) و جایزه انریکو فرمی (۱۹۹۲) اشاره کرد. لدرمن همچنین عضو هیئت مشورتی جشنواره علم و مهندسی ایالات متحده [۱۳] و CRDF Global بود.
اگرچه لدرمن بیش از ۲۰۰ مقاله منتشر کرد، اما کتاب لدرمن شاید بیشتر برای نوشتن کتاب ذره خدا مشهور باشد: اگر جهان پاسخ است، سؤال چیست؟ او نام مستعار “ذره خدا” را برای بوزون هیگز ابداع کرد.
لئون لدرمن در طول زندگی حرفهای خود مدارک افتخاری متعددی را از کالجها و دانشگاههای سراسر جهان دریافت کرد.
فردیناند پورشه
فردیناند پورشه در سال ۱۸۷۵ در مافرزدورف اتریش به دنیا آمد.
پورشه در سنین پایین به برق و فناوری علاقه نشان داد. او از اواخر دهه ۱۸۰۰ تا ۱۹۳۱ مهندس خودرو برای چندین شرکت بود. در سال ۱۹۰۵، پورشه به عنوان برجستهترین مهندس خودرو اتریش شناخته شد.
در سال ۱۹۰۶ پورشه به سمت طراح اصلی Austro-Daimler دست یافت. در سال ۱۹۱۶ او به سمت مدیر عامل ارتقا یافت. او در سال ۱۹۲۳ Austro Daimler را به مقصد دایملر ترک کرد. این شرکت بعداً به مرسدس بنز تبدیل شد. آخرین شرکتی که پورشه قبل از راه اندازی شرکت خود برای آن کار می کرد Steyr Automobile از سال ۱۹۲۹-۱۹۳۱ بود.
در طول دهه ۱۹۳۰، به دلیل شرایط بد اقتصادی آلمان، نیاز به خودرویی مقرون به صرفه ایجاد شد. پورشه در سال ۱۹۳۳ برای طراحی “ولکس واگن” با بودجه دولتی منصوب شد. اولین نمونههای اولیه تا سال ۱۹۳۵ تکمیل شدند.
از پورشه خواسته شد تا شاسی و پیشرانه بیتل را با خودروی نظامی ساده، «Kübelwagen» و سپس لایه دوزیست «Schwimmwagen» تطبیق دهد. او همچنین روی طرحهای متعدد تانک و هواپیما برای نیروهای مسلح آلمان کار کرد.
پس از جنگ جهانی دوم، فردیناند و پسرش فری به دلیل نقشی که در توسعه خودروهای نظامی نازی داشتند، به عنوان جنایتکار جنگی زندانی شدند. فری شش ماه خدمت کرد، در حالی که فردیناند در بادن-بادن، پاریس و دیژون زندانی بود.
پس از آزادی از زندان، فردیناند به پسرش در اشتوتگارت پیوست، سپس در Gmünd در Carinthia جایی که اولین خودروی مدل با نام پورشه ساخته شد. چهل و نه پورشه ۳۵۶ ساخته شد. هر کدام به طور کامل با دست ساخته شده اند.
پورشه و خانوادهاش در سال ۱۹۴۹ به اشتوتگارت بازگشتند و تجارت خود را از سر گرفتند. بعداً فردیناند برای انجام کارهای مشاوره ای با فولکس واگن قرارداد گرفت. او برای هر فولکس واگن نوع ۱ (بیتل) که تولید میشد حق امتیاز دریافت میکرد.
نام پورشه مترادف با سبک و عملکرد است.
ماسترو رحیمی و استاد کامران همواره در تلاش هستند اطلاعات دنیای حرفه ای پیپ و سیگاربرگ را برای شما شفاف و در دسترس قرار دهند.
3 دیدگاه دربارهٔ «پیپ کش هایی که در تاریخ ماندگار شدند!»
سلام بر ماسترو رحیمی عزیز پدر پیپ ایران
بسیار جذاب بود و ممنون از این مقالات زیبا که کمک مکنه تا بار علمی ما بیشتر بشه
جالب است بدانید
ارنست همینگوی زمانی که مشغول نوشتنِ پیرمرد و دریا بوده است، بارها بَدحال شده و بعد از انتقالَش به بیمارستان، پزشکان علت را دریازدگی تشخیص دادهاند، در حالی که او در زمانِ نوشتن آن رُمان کیلومترها از دریا فاصله داشته است. به گمانم آنقدر غرق در پیرمرد و دریای خویش بوده که بوی دریا گرفته و دریازدِگی بدحالَش کرده…!
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
این مطلبتون بی نظیر بود
بسیار بسیار جالب بود
ممنونم پدر پیپ ایران