گرتا گاربو: بازیگری بزرگ و دوستدار پیپ
معرفی مشاهیر پیپ
Greta Garbo
تعداد کمی از بازیگران در حد گرتا گاربو وجود دارند . این بازیگر سوئدی-آمریکایی اغلب به عنوان یکی از بزرگترین سرگرم کننده های صفحه نمایش در تمام دوران در نظر گرفته می شود که در نقش های صامت و گفتاری نقش های پرشور خود را ایفا می کند . گاربو برای مردم معمایی بود ، ستاره ای که از کانون توجه دوری می کرد و بدون عذرخواهی ، خودش بود . این داستان گرتا گاربو ، فردی که جهان را حیرت زده کرد ، به عنوان یک دوستدار پیپ و همچنین بازیگر پرکار است .
گرتا لوویسا گوستافسون در ۱۸ سپتامبر ۱۹۰۵ در سودرمالم ، استکهلم ، سوئد به دنیا آمد . سومین و کوچکترین فرزند آنا لوویسا ، کارگر کارخانه مربا و کارل آلفرد گوستافسون ، کارگر ، او با برادر بزرگترش ، سون آلفرد بزرگ شد و خواهر بزرگتر ، آلوا ماریا ، که عادت داشت نام خود را اشتباه تلفظ کند ، رهبری می کرد گاربو در دهه اول زندگی اش به کاتا ملقب شد .
پدر و مادرش در استکهلم زمانی که پدرش از فرینارید به دیدنش آمده بود عاشق شدند . او برای مستقل شدن به استکهلم نقل مکان کرد و به عنوان نظافتچی خیابان ، خواربارفروش ، کارگر کارخانه و دستیار قصاب مشغول به کار شد . مادرش آنا از هوگزبی نقل مکان کرد و این زوج خانواده فقیر خود را در آپارتمانی با آب سرد در Blekingegatan شماره ۳۲ ، یک محله طبقه کارگر در محله فقیر نشین شهر بزرگ کردند .
وقتی از گاربو در مصاحبهای در سال ۱۹۳۱ با Lektyr ، یک مجله مردانه سوئدی ، درباره دوران کودکیاش سؤال شد ، به یاد میآورد : ” این شبها برای همیشه خاکستری بود – آن شبهای طولانی زمستان . پدرم گوشهای نشسته بود و روی یک روزنامه مینوشت . در طرف دیگر . در اتاق ، مادرم دارد لباسهای کهنه را تعمیر میکند ، آه میکشد ، ما بچهها با صدای بسیار آهسته صحبت میکنیم یا فقط ساکت مینشینیم . ما پر از اضطراب بودیم ، انگار خطری در هوا وجود داشت ، برای دختری مثل من فراموش نشدنی است ، جایی که ما زندگی میکردیم ، همه خانهها و آپارتمانها شبیه هم بودند ،
زشتیهایشان با همه چیز همخوانی داشت ما . ” گاربو در دوران کودکی یک خیالباف خجالتی بود که از مدرسه بیزار بود و تنها بودن را ترجیح می داد . با این حال ، او به عنوان یک رهبر طبیعی در نظر گرفته شد و در سنین پایین به تئاتر علاقه مند شد . او دوستانش را در بازی های ساختگی هدایت می کرد و اجرا می کرد و آرزوی بازیگر شدن را داشت .
او سرانجام با دوستانش در تئاتر آماتور شرکت می کرد و به تئاتر Mosebacke مراجعه می کرد . گاربو که در ۱۳ سالگی از مدرسه فارغ التحصیل شد ، تصمیم گرفت به دبیرستان نرود . عقده حقارت بعداً از این تصمیم شکل گرفت و به یکی از پشیمانیهای همیشگی گاربو تبدیل شد .
در سال ۱۹۱۹ ، زمانی که آنفولانزای اسپانیایی استکهلم را ویران کرد ، پدر گاربو بیمار شد و شغل خود را از دست داد . گاربو از او مراقبت کرد و او را برای درمان های هفتگی به بیمارستان برد تا اینکه در سال ۱۹۲۰ هنگامی که ۱۴ ساله بود فوت کرد . گاربو پس از فارغ التحصیلی و در حین مراقبت از پدرش ، به عنوان یک دختر صابونپز در یک آرایشگاه کار میکرد و در فروشگاه PUB نقشی را ایفا میکرد ،
جایی که او به انجام وظایف و کار در بخش میلینری (کلاه زنانه) مشغول بود . در طول این نقش ، او قبل از کسب شغل پردرآمدتری به عنوان مدل مد در Nordiska Kompaniet ، شروع به ساخت کلاه مدلینگ برای کاتالوگ های فروشگاه می کرد . در سال ۱۹۲۰ ، یک کارگردان تبلیغات فیلم برای فروشگاه ، گاربو را در نقش های تبلیغاتی لباس زنانه با اولین نمایش تجاری خود در ۱۲ دسامبر ۱۹۲۰ انتخاب کرد .
امجیام علیرغم موقعیت ستارهاش میترسید که لهجهاش مانع کار او در فیلمهای صوتی شود .
این ترس ها نابجا بود زیرا در سال ۱۹۲۹ ، MGM گاربو را برای اولین نقش سخنران خود در فیلم آنا کریستی انتخاب کرد . اولین خط معروف او “یه ویسکی، دمنوش زنجبیل در کنار و خسیس نباش ، عزیزم ” او را به موفقیت بیشتر در نقش هایی که تصویر گاربو را مشخص می کردند ، سوق داد . او اولین نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را با بازی خود دریافت کرد و در مقابل نورما شیرر شکست خورد و بین سال های ۱۹۳۰ تا ۳۱ در چهار فیلم دیگر بازی کرد : عاشقانه ، آنا کریستی آلمانی زبان ، الهام ، سوزان لنوکس (سقوط و ظهور او) و ماتا هاری .
شغل بعدی و بازنشستگی ماتا هاری او را در یکی از نمادینترین نقشهایش در نقش یک جاسوس آلمانی جنگ جهانی اول با رامون نووارو همبازیاش میبیند . پس از اکران فیلم ، پلیس موظف شد کمک کند تماشاگران فیلم در صف منتظر بمانند . او این کار را با گراند هتل در سال ۱۹۳۲ با بازی در کنار گروهی از بازیگران شامل جان بریمور ، جوآن کرافورد و والاس بیری دنبال کرد .
این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد و در کنار ماتا هاری ، پردرآمدترین فیلمهای MGM در سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۲ خواهند بود . MGM گاربو را «بزرگترین ماشین پولسازی که تا به حال به نمایش درآمده است» اعلام کرد . تقریباً در این زمان ، طرفداران گاربو در اوج مورد توجه قرار گرفتند و پس از بازی در فیلم As You Desire Me در سال ۱۹۳۲ ، قرارداد MGM او به پایان رسید و او به سوئد بازگشت .
گاربو در این مدت یک سال استراحت کرد ، تا حد زیادی به مذاکرات خود با MGM کمک کند . او قراردادش را با این شرط تمدید کرد که در فیلم ملکه کریستینا (۱۹۳۳) بازی کند و دستمزدش به ۳۰۰۰۰۰ دلار برای هر نقش افزایش یابد . MGM در ابتدا تمایلی به ساخت ملکه کریستینا نداشت اما تصمیم گرفت با اصرار گاربو به جلو برود .
MGM می خواست چارلز بویر یا لارنس اولیویه را به عنوان بازیگر اصلی فیلم داشته باشد ، اما گاربو هر دو را رد کرد و همبازی/معشوق سابقش جان گیلبرت را می خواست . MGM از ایده گیلبرت به دلیل رو به افول حرفه ای که منجر به ترس از آسیب دیدن اولین نمایش فیلم شد ، وحشت زده شد . این فیلم ثابت کرد که یک تولید مجلل است و به یکی از بزرگترین موفقیتهای استودیو در آن زمان تبدیل شد و پس از اکران در دسامبر ۱۹۳۳ ،
نقدهای مثبت و باکس آفیس پررونقی را به همراه داشت و آن را به پرفروشترین فیلم سال تبدیل کرد . این فیلم به دلیل صحنه هایی از گاربو که خود را به عنوان یک مرد در می آورد و یک همبازی زن را می بوسد ، بدون جنجال و سانسور نبود .
در حالی که گاربو در اوایل دهه ۱۹۳۰ محبوبیت خود را حفظ کرد ، بیشتر سود فیلم او در این مدت به بازار خارجی بستگی داشت . فیلمهای تاریخی و ملودراماتیک نمادینی که او در این مدت بازی میکرد در خارج از کشور موفق بودند اما به دلیل رکود بزرگ در ایالات متحده کمتر موفق بودند .
مخاطبان آمریکایی به محصولات خانگی تر با ستاره هایی مانند کلارک گیبل و جین هارلو تمایل داشتند . در سال ۱۹۳۵ ، گاربو در فیلم «آن کارنینا» ساخته لئو توستوی ایفای نقش کرد و آن را به نقش دیگری در «پیروزی تاریک» دیوید او . سلزنیک ترجیح داد . بازی او در آن کارنینا جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک را برای بهترین بازیگر زن برای او به ارمغان آورد و با بازده داخلی بهتر از آنچه که MGM پیش بینی کرده بود ، موفقیت بزرگی در بازارهای بین المللی داشت . با وجود این ، سود فیلم به دلیل دستمزد ۳۰۰ هزار دلاری گاربو کاهش یافت .
در سال ۱۹۴۹ به گاربو پیشنهاد شد که در بلوار سان ست بازی کند، اما پس از ملاقات با تهیه کننده فیلم، چارلز براکت، او اصرار داشت که هیچ علاقه ای به این نقش ندارد. در دهه ۴۰ فیلمهای دیگری هم وجود داشت که او آنها را رد میکرد و در صورت عدم قبولی، با کوچکترین مشکلی از آن خارج میشد. در اواخر عمرش با سون برومن زندگینامه نویس سوئدی درباره تصمیمش برای بازنشستگی صحبت می کرد. “من از هالیوود خسته شده بودم. کارم را دوست نداشتم. روزهای زیادی بود که مجبور بودم خودم را مجبور کنم به استودیو بروم… واقعاً می خواستم زندگی دیگری داشته باشم.
گاربو مادام العمر تقریباً از هر نوع تنباکو می کشید : سیگارت ، سیگاربرگ و پیپ . وقتی در مصاحبه ای از گاربو پرسیده شد ، گاربو به طعنه گفت : «از کودکی اسموک می کردم . مارک ایروین از Petersonpipenotes.org یک جستجوی عمیق در تلاش برای شناسایی پیپی انجام داد که گاربو اغلب با آن دیده میشد و روی آن یک بولداگ جونیور پترسون بود .
گفته میشود ، او با اشکال مختلف دیگری هم روی صفحه نقرهای و هم در جاهای دیگر دیده شده است . درست مانند شخصیت مرموز او ، ما اطلاعات زیادی در مورد تنباکو ، سیگار برگ یا مارک پیپ مورد علاقه او نداریم . اینکه آیا او از یک دخانیات در نزدیکی آپارتمان خود مخلوط های محلی خریده است یا اینکه صرفاً از مخلوط های بدون نسخه استفاده کرده است ، نمی دانیم . ما فقط می توانیم خوشحال باشیم که ، مانند بسیاری از ما ، گاربو با پیپ خود آرامش پیدا می کرد .