Lee Van Cleef
صحنۀ جدال بین کلینت ایستوود،الی والاش و لی ون کلیف فراموشنشدنی در فیلم “خوب، بد، زشت” را به خاطر بیاورید. چشمان ریز و رفتار سرد لی در ذهن حک می شد و وقتی بالاخره به سنّی برسید که بتوانید از اوجگیری تدریجی یک وسترن لذت ببرید،به خاطر بازیهای خشن و زمختش به او احترام می گذارید .لی مدتها پیش درگذشت،اما این بدان معنا نیست که نمیتوانیم دربارۀ افسانهی لی ون کلیف و عمر بازیگریاش در نقشهای تفنگداران بیرحم صحبت کنیم.
لی ون کلیف در ۹ ژانویه ۱۹۲۵،با چشمانی ریز در سامرویل، نیوجرسی ، متولد شد . پدر و مادرش ، ماریون لاوینیا ون فلیت و کلارنس لروی ون کلیف، هر دو هلندیتبار بودند.پدرش داروساز محلی و مادرش پیانیست کنسرت بود.اطلاعات زیادی از دوران کودکی لی در دسترس نیست،اما میدانیم که از دبیرستان سامرویل فارغالتحصیل شد و عاشق دریا بود. او در دوران دبیرستان به عنوان نگهبان هوایی و ناظر هواپیما داوطلب شد و پس از فارغالتحصیلی، در سپتامبر ۱۹۴۲ در سن ۱۷ سالگی به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست.
لی دوره آموزش مقدماتی را گذراند و به یک تعقیبکننده زیردریایی و سپس به یک مینروب به نام یواساس اینکرودیبل (USS Incredible) منتقل شد، جایی که به عنوان اپراتور سونار کار میکرد. اینکرودیبل ابتدا در دریای کارائیب گشتزنی میکرد و سپس به دریای مدیترانه منتقل شد و در ۱۵ آگوست ۱۹۴۴ در عملیات دراگون شرکت کرد . در ژانویه ۱۹۴۵ ، اینکرودیبل به دریای سیاه منتقل شد و وظایف مینروبی را از پایگاه نیروی دریایی شوروی در سواستوپل، کریمه ، انجام داد . این کشتی در دریای سیاه به گشتهای جستجو و نجات هوایی-دریایی پرداخت و سپس به پالرمو ، سیسیل،بازگشت .
در مارس ۱۹۴۶ ، لی از خدمت ترخیص شد . او به درجهی اپراتور سونار درجه یک رسید و نشان مینروب را کسب کرد . علاوه بر این ، به او ستاره برنز و مدال رفتار خوب اعطا شد و با توجه به ماهیت ماموریتهایش ، لی همچنین واجد شرایط دریافت مدال کمپین اروپا-آفریقا-خاورمیانه ، مدال کمپین آسیا-اقیانوسیه ، مدال کمپین آمریکا و مدال پیروزی جنگ جهانی دوم بود .
در جریان خدمت خود ، در سال ۱۹۴۳ ، لی با پتسی روث کال ازدواج کرد و این زوج قبل از طلاق در سال ۱۹۵۸ صاحب سه فرزند شدند .
پس از ترک نیروی دریایی ، لی به سامرزت بازگشت و در آنجا به عنوان کشاورز ، متصدی پمپ بنزین ، نقاش و حسابدار مشغول به کار شد . سپس در یک گروه رقص آماتور بازی کرد و در زمینه بازیگری نیز فعالیت کرد . اولین نقش او در نمایش “شهر ما” در گروه تئاتر کوچک در کلینتون ، نیوجرسی ، به عنوان جورج بود . نقش بعدی او به عنوان بوکسور جو پندلتون در نمایش “بهشت میتواند منتظر بماند” بود . در همین زمان ، لی مورد توجه یک استعدادیاب قرار گرفت که او را به مایارد موریس ، مدیر برنامههای مشهور نیویورک از آژانس امسیای ، معرفی کرد . موریس لی را به تئاتر آلوین فرستاد ، جایی که او نقشی را در نمایش “آقای رابرتز” به دست آورد .
در طول اجرای نمایش “آقای رابرتز” در لس آنجلس ، توجه استنلی کرامر ، تهیهکننده مشهور فیلم ، که مسئولیت بسیاری از “فیلمهای پیامرسان” مشهور هالیوود را بر عهده داشت ، به او جلب شد . او یک تهیهکننده و کارگردان مستقل بود و توجه ویژهای به مسائل اجتماعی روزمره داشت که اکثر استودیوها از آنها اجتناب میکردند ، مانند خالقیت در مقابل تکامل ، علل و پیامدهای فاشیسم ، نژادپرستی ، جنگ هستهای و طمع . کرامر در حال تهیه فیلم “ظهر بلند” بود و نقش معاون هاروی پل را به لی پیشنهاد داد ، اما میخواست لی بینی خود را عمل کند . لی این نقش را رد کرد و در عوض نقش جک کولبی ، تفنگدار خاموش ، را پذیرفت .
به گفته همه ، ” آفتاب نیمروز ” موفقیت بزرگی بود و لی را به بازی در فیلمهایی مانند “محرمانه کانزاس سیتی” (۱۹۵۲) ، “گشت ویس” (۱۹۵۳) و “ترکیب بزرگ” (۱۹۵۵) سوق داد . سال ۱۹۵۲ همچنین شاهد اولین حضور تلویزیونی لی در سریال وسترن هوایی “اسکای کینگ” بود .
در سال ۱۹۶۵ ، سرجیو لئونه ، که حرفه لی هنوز به شهرت بینالمللی نرسیده بود ، او را به عنوان بازیگر اصلی در کنار کلینت ایستوود در فیلم “برای چند دلار بیشتر” انتخاب کرد . لئونه عاشق کار با لی بود و او را دوباره با ایستوود ، به عنوان آنجل آیز ، آنتاگونیست اصلی در فیلم “خوب، بد، زشت” در سال ۱۹۶۶ ، انتخاب کرد . انگشت میانی دست راست لی بند آخر خود را از دست داده است و در فیلم برجسته است و موضوع حدس و گمانهای زیادی در مورد اینکه چه اتفاقی افتاده است ، با شایعاتی در مورد درگیری در بار یا سایر اشکال معمولی از شجاعت . در واقع ، لی بند آخر انگشت خود را هنگام ساختن خانه بازی برای دخترش از دست داد.
از این نقطه به بعد، اکثر دوران حرفهای لی در وسترنهای اسپاگتی ، به عنوان تبهکاران یا ضدقهرمانانی با روشهای غیرمتعارف و چشمانی ریز ، سپری شد . لی گفته بود : “من همیشه از نقش بدجنسها لذت بردهام… حتی بدون تلاش هم بدجنس به نظر میرسم . تماشاگران به طور طبیعی از من در روی پرده متنفرند . میتوانستم نقشی را در یک کت و شلوار رسمی بازی کنم و مردم فکر میکردند که من فاسد هستم . میتوان با نقش یک تبهکار کارهای بسیار بیشتری انجام داد . فیلمها پر از مردان اول هستند که بیشتر آنها کار نمیکنند . پیدا کردن یک تبهکار خوب بسیار سختتر است . ”
در حالی که لی مشکلی با بازی کردن نقش تبهکار نداشت ، همیشه اصرار داشت که خشونت واقعی را در نقشهای خود نشان دهد . به گفته خود او : “خشونت واقعی شما را خاموش میکند زیرا میدانید که کار درستی نیست. اگر خشونت را به اندازه کافی واقعگرایانه نشان دهید ، مردم نمیخواهند آن را انجام دهند . ”
در آغاز دهه ۱۹۸۰ ، لی فعالیت خود را کاهش داد . او در سال ۱۹۸۰ در کنار چاک نوریس ، که در اینترنت به عنوان سوژه شوخی شناخته میشود ، در فیلم “هشت ضلعی” بازی کرد و در سال ۱۹۸۱ نقش فرعی در فیلم کلاسیک فرقهای جان کارپنتر ، “فرار از نیویورک”، داشت . از این نقطه به بعد ، او از زیر نور صحنه خارج شد . او به عنوان ستاره اصلی در سریال ماجراجویی انبیسی “استاد” در نقش یک استاد نینجا انتخاب شد ، اما پس از ۱۳ قسمت لغو شد . لی تا زمان مرگ خود در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۹ به کار خود ادامه داد . او در خانهاش در اکسنارد ، کالیفرنیا ، بر اثر حمله قلبی درگذشت و سرطان حنجره علت ثانویه مرگ او بود.
تام جنینگز ، مدیر برنامههای او ،پس از مرگش در مورد حرفه لی چنین اظهار کرد : ” فکر میکنم او میتوانست یک ستاره سینمایی بزرگتر ، به بزرگی چارلز برانسون یا کلینت ایستوود، باشد اگر زودتر از اروپا برمیگشت . اما او دوست داشت در خارج از کشور کار کند، او آن ستاره مشتاق و جاهطلب نبود که همیشه به دنبال حلقه طلا باشد . او کار خودش را انجام داد.”
لی در قبرستان یادبود جنگل لاون،هالیوود هیلز،کالیفرنیا،به خاک سپرده شده است و روی سنگ قبرش نوشته شده است : ” بهترین بدجنسها ” .
لی ون کلیف در طول ۳۸ سال فعالیت هنری خود،۹۰ نقش سینمایی و ۱۰۹ حضور تلویزیونی داشته است.
لی ون کلیف در اجراهای روی پرده خود،هرگز از پیپ دور نبود.او با انواع مختلفی از پیپها دیده شده است ، از جمله یک ولینگتون ساخت شرکت ویلیام دموت در فیلم “خوب، بد، زشت”. یکی دیگر از پیپهای مشهور او روی پرده ، یک میر شام WDC بود که با توجه به ظاهر فرسوده آن،برای مدتی مورد علاقه لی بود.او همچنین در فیلمهای “فراتر از قانون” و “ساباتا” در حال کشیدن سیگار برگ دیده شده است . از نظر تنباکو ، لی به ترکیبی از برند تیندر باکس به نام “فیلسوف” ، ترکیبی قوی از تنباکوهای ویرجینیا و اورینتال ، علاقه داشت .
میراث لی تا به امروز ادامه دارد و الهامبخش انواع مختلفی از هنرمندان است.گروه موسیقی پریموس آهنگی به نام “لی ون کلیف” در آلبوم “گرین نائوگاهاید” خود دارند. شخصیتهای لی الهامبخش شخصیتهای مختلفی در فیلمها و کتابها ، مانند کاد بین در مجموعه جنگ ستارگان،بودهاند.در فیلم “شانگهای ظهر”،کمدی-وسترن سال ۲۰۰۰ ، شخصیت شرور اصلی مارشال ناتان ون کلیف نامیده شده است که برگرفته از نام لی است و این لیست ادامه دارد.
لی ون کلیف میراثی از خود به جا گذاشت که نسلها را سرگرم کرده است.چشمان ریز او تا به امروز الهامبخش بوده و گواهی بر ماندگاری این مرد است . امروز هنگام استراحت،پیپ خود را به لی قدیمی تقدیم کنید و میراثی که او از خود به جای گذاشته است را گرامی بگیرید.