اولین پیپ سازان هنری در آمریکا
وقتی امروزه به سازندگان پیپهای دستساز فکر میکنیم ، تصویری که در ذهنمان نقش میبندد، احتمالاً صنعتگری است که با دقت و وسواس زیاد، قطعهای از چوب برایر را در میان منظرهای پانوراما از دستگاههای تراش و سنبادههای تسمهای شکل میدهد . روایت غالب این است که ساخت پیپ تا اواسط قرن بیستم ، عمدتاً یک فرآیند صنعتی بود، تا زمانی که سیکستن ایوارسون با توجه به تمایلات طبیعی برایر در شکلدهی، انقلابی در این صنعت ایجاد کرد.
این داستان تا جایی که به سنت معاصر ساخت پیپهای دستساز مربوط میشود، دقیق است و سازندگان امروزی میتوانند نسب هنری و تأثیرات سبک خود را بیش از هر کس دیگری به ایوارسون و معاصرانش برسانند. با این حال، سنت قدیمیتری از ساخت پیپهای دستساز وجود دارد که به اندازه سوابق مکتوب و فراتر از آن میرسد. اما قبل از شروع ، مفید خواهد بود که در نظر بگیریم وقتی از «سازندگان پیپ دستساز» صحبت میکنیم، منظورمان چیست!
سازنده پیپ دستساز را به عنوان هر صنعتگری تعریف میکنیم که پیپهای مخصوص استعمال دخانیات را به صورت جداگانه با توجه دقیق به ارزش هنری پیپ و همچنین عملکرد آن میسازد.
به نظر، جنس پیپ اهمیت کمتری از اخلاق خلاقانه سازندهاش دارد. با این ذهنیت، میتوانیم تعدادی از سازندگان پیپ دستساز را شناسایی کنیم که قرنها قبل از ایوارسون زندگی میکردند، اما مهارتها و روشهایشان نتوانست تا به امروز باقی بماند. به طرز شگفتانگیزی ، محققان نه تنها توانستهاند این صنعتگران اولیه را نام ببرند ، بلکه پیپهای آنها را نیز بازیابی و حفظ کرده و حتی تکنیکهای خاص آنها را شناسایی کنند. علاوه بر این، برخی از بهترین صنعتگران مورد مطالعه این دوره اولیه هنر پیپسازی، در آغاز استعمال پیپ در میان مردم اروپاییتبار زندگی و کار میکردند و در اوایل قرن هفدهم در میان بریتانیاییها در سواحل شرقی آمریکای شمالی، در حاشیههای دنیای شناخته شده ، به تجارت خود مشغول بودند.
اولین تماس بریتانیا با ساخت پیپ:
خیلی قبل از ورود اروپاییان به قاره آمریکا، صنعتگران ماهر پیپ میساختند که بسیاری از آنها باشکوه، بسیار ارزشمند و به طور گسترده در اقتصادهای پیش از کلمبیا مبادله میشدند. با این حال، فقدان منابع مکتوب، اغلب نسبت دادن پیپهای باستانی به افراد خاص را تقریباً غیرممکن میکند. تا اواخر قرن شانزدهم طول نکشید که اروپاییان پس از شیوه بومیان آمریکای شمالی، به ویژه پس از روآنوک سر والتر رالی در سال ۱۵۸۵، ساخت پیپ از خاک رس را آموختند. گیاهشناس کارولوس کلوسیوس بعدها در مورد آن نوشت:
مستعمرهنشینان گزارش دادند که ساکنان اغلب از پیپهای خاصی ساخته شده از خاک رس برای جذب دود تنباکوی سوزان استفاده میکردند. انگلیسیها پس از بازگشت از آنجا ، پیپهای مشابهی را برای استعمال دود تنباکو با خود آوردند. پس از آن، استفاده از تنباکو حتی در سراسر انگلستان، به ویژه در میان درباریان، گسترش یافت و در نتیجه آنها به ساخت بسیاری از پیپهای مشابه برای استنشاق دود تنباکو پرداختند.
به گفته محققان تافت کیسر و آل لاکنباخ، با استناد به مقالهای از دان اچ. دوکو ، پیپهای رسی از اوایل سال ۱۵۹۰ در انگلستان ساخته میشدند که این امر انگلیسیها را در زمره اولین اروپاییهایی قرار میدهد که استفاده و ساخت پیپهای تنباکو را پذیرفتند. این پیپها به سبک “کاسه شکمی” با کاسههای پیازی شکل که شبیه پیازهای کوچک بودند، ساخته میشدند و از سبک رایجتر مناطق بازدید شده، که سبک “آرنجی” نامیده میشد و زاویهدارتر، با کاسههای مایل و مخروطی بود، متمایز بودند.
هر دو نوع پیپ توسط بومیان آمریکای شمالی ابداع شده بودند، اما جالب اینجاست که سبک کاسه شکمی مشخصه جوامع دورتر از Roanoke در داخل خشکی است که هم از نظر فرهنگی و هم زبانی با مردمان آلگونکیان که انگلیسیها با آنها مواجه شدند، متمایز بودند، که نشان دهنده شبکههای تجاری از قبل موجود است که در آن پیپهای خوشساخت به دلیل کیفیت زیبایی و عملکردی خود ارزش زیادی داشتند. در حالی که استادان پیپساز هزاران سال قبل از ورود اروپاییان به تجارت خود مشغول بودند ، اولین صنعتگرانی که میتوان آنها را به طور قطعی شناسایی کرد، تا پس از پیدایش استعمار در آمریکا وارد سوابق تاریخی نمیشوند. علاوه بر سازندگانی که نام آنها را میدانیم ، تعدادی صنعتگر نیز وجود دارند که آثارشان باقی مانده اما هنوز به نام شناسایی نشدهاند. چنین آثاری از دوره پیش از کلمبیا نیز باقی مانده است ، اما تمرکز ما در اینجا بر دوره اولیه استعمار است.
رابرت کاتن
کاتن که در سال ۱۶۰۸ به جیمزتاون ، ویرجینیا رسید و به عنوان “رابرت کاتن سازنده پیپ تنباکو” ثبت شد، اولین پیپسازی است که نام و حرفهاش در آنچه بعدها ایالات متحده آمریکا شد، ثبت شده است. کاتن اهل انگلستان بود و به احتمال زیاد حرفه خود را در لندن آموخت، جایی که تمبرهایی مطابق با تمبرهای خودش یافت شده است که طبق مقاله کیسر و لاکنباخ ، مربوط به بین سالهای ۱۵۸۰ تا ۱۶۱۰ است.
کاتن تا سال ۱۹۹۴ فقط به عنوان یک نام در یک دفتر ثبت شناخته میشد، تا اینکه تلاش برای حفاری بیشتر جیمزتاون استعماری، پیپهای ساخته شده توسط او را کشف کرد. آنچه بیشتر در مورد رابرت کاتن سازنده پیپ تنباکو جالب است، صرفاً این نیست که او اولین سازنده چنین ابزارهایی بود که در مستعمرات ساکن شد، بلکه این است که او مانند هر صنعتگر واقعی، روشها و زیباییشناسی متمایز خود را توسعه داد. در حالی که پیپها در آن زمان با استفاده از قالب ساخته میشدند، مطالعات روی پیپهای کاتن نشان میدهد که او آنها را بدون قالب ساخته است – نوعی تکنیک آزاد اولیه.
کار کاتن نیز از نظر سبک متمایز است و ویژگیهای سبکهای آرنجی و کاسه شکمی از قبل موجود را برای ایجاد نوع منحصر به فردی از پیپ رسی مستعمراتی ترکیب میکند که دارای کاسهای مخروطی است که تا حدودی شبیه به یک دوبلین رسی است که اغلب با شنک های هشت ضلعی محکم که به سمت دهانه گرد میشوند، جفت میشود. تا آنجا که کسی میداند، این ویژگیها قبلاً به چنین شکلی بیان نشده بود، که کار کاتن را نه تنها به اولین نمونه ساخت پیپ انگلیسی-آمریکایی، بلکه به برخی از مبتکرانهترین نمونههای این دوره تبدیل میکند.

امانوئل درو و مدرسه صحافی :
در حالی که رابرت کاتن اولین پیپساز در مستعمرات بود ، تولیدات او کوچک و محلی باقی ماند . اکثر پیپکش ها تولیدات ارزانقیمت وارد شده از انگلستان و هلند را میخریدند، زیرا پیپهای رسی عمدتاً کم و بیش یکبار مصرف در نظر گرفته میشدند ، به جز موارد قابل توجهی مانند کار کاتن و بعدها امانوئل درو.
درو در منطقهای که اکنون مریلند نامیده میشود، زندگی و کار میکرد و تولیداتش بین سالهای ۱۶۵۰ تا زمان مرگش در سال ۱۶۶۹ تخمین زده میشود.
درو قابل توجه بود: در حالی که شغل اصلی او احتمالاً کاشت تنباکو (به معنای صاحب مزرعه) بود ، او زمان و تلاش قابل توجهی را صرف ساخت پیپ میکرد و از جدیدترین تجهیزات و تکنیکهای اخیراً معرفی شده از اروپا استفاده میکرد. محل کارگاه او به دلیل شواهدی از کوره و برخی قالبهایش، یکی از مهمترین نمونههای باقیمانده از تولید پیپ در قرن هفدهم در چساپیک است. درو همچنین از این جهت منحصر به فرد بود که انواع مختلف و متمایزی از پیپها را تولید میکرد.
از جمله تولیدات اصلی او دو نوع شناخته شده بود: یک نوع آرنجی بسیار تزئین شده، که احتمالاً از کار بومیان آمریکایی الهام گرفته شده بود و یک نوع شکمی عمدتاً بدون تزئین، مانند پیپهای وارد شده از اروپا. علاوه بر این، درو با انواع مختلف خاک رس در هر سبک کار میکرد، به طوری که پیپهای آرنجی و کاسههای شکمی هم از خاک رس قرمز و هم سفید ساخته میشدند. درو به خاطر سفر برای جستجوی خاک رس با کیفیت بالا برای استفاده در پیپهایش، که با جلوهای خیرهکننده از آن استفاده میکرد، شناخته شده است. برخی از آثار باقیمانده او شامل پیپهای ساخته شده از خاک رس مرمرین است، با چرخشهای قرمز و سفید در اطراف کاسهها و استم ها ، که اگرچه اختراع او نبود، همانطور که بعداً بحث خواهیم کرد، نمونههای عالی از این تکنیک بودند.
جالبترین چیز، با این حال، کشف پیپ “کروم هورن” وحشی درو است. این طرح بر اساس قطعه مشابهی ساخته شده در هلند در آن زمان است که از یک منحنی سیال، شبیه به کدو، از کاسه تا استم تشکیل شده و به سمت دهانه قوس میزند و به عقب میرود. چنین شکلی نه تنها برای رسانه خود قابل توجه است، بلکه منحصر به فردترین پیپی است که از کل این دوره باقی مانده و با دهها تزئین دستی ساخته شده است. این واقعاً یک پیپ بینظیر است و گواهی بر حساسیت هنری عمیق و مبتکرانه از جانب پیپسازان حتی به قدمت قرن هفدهم است.
همانطور که قبلاً ذکر شد، امانوئل درو اولین پیپساز مستعماری نبود که از خاک رس مرمرین استفاده میکرد – این افتخار به صحاف تعلق دارد. صحاف نامی است که برای اشاره به سازنده مجموعهای متمایز از پیپها استفاده میشود که با استفاده فراوان از مرمرکاری و همچنین یک سبک تزئینی منحصر به فرد که با طرحهای فشرده شده مطابق با ابزارهای مورد استفاده برای تزئین جلد کتاب در آن زمان ساخته شده است، تعریف میشود.
هویت سازنده ناشناخته باقی مانده است، اگرچه نمونههای باقیمانده به وضوح نشان دهنده یک منبع واحد است. بیشترین تمرکز پیپهای صحاف در سایت چساپین در آنچه اکنون ویرجینیا بیچ ، ویرجینیا نامیده میشود، قرار دارد. نظریههای متعددی در مورد اینکه صحاف چه کسی ممکن است باشد وجود دارد، اگرچه به طور گسترده پذیرفته شده است که این صنعتگر ناشناس یا انگلیسی یا هلندی بوده است، زیرا تزئینات با برخی از تمایلات هلندی برای تزئین بیشتر پیپهای رسی نسبت به انگلیسیها مطابقت دارد. یک فرضیه این است که صحاف با خانواده گوکینز ، یک خانواده از تجار پیوریتان که پس از زندگی کوتاه در هلند قبل از عبور از اقیانوس اطلس در این منطقه ساکن شدند، ارتباطی داشته است.
صحاف در استفاده از قالبهای به سبک انگلیسی برای تولید اشکال آرنجی به سبک بومی با شنک های تزئینی به سبک هلندی، منحصر به فرد بود که همگی میتوانست توسط صنعتگری که در هر سه منطقه زندگی میکرد، توضیح داده شود، همانطور که بسیاری از پیوریتانهایی که در ویرجینیا ساکن شدند، شناخته شدهاند که چنین کردهاند. اعتقاد بر این است که صحاف فقط در دهه ۱۶۴۰ فعال بوده است، زمانی که سارا آفلی ثوروگود گوکین و شوهر دومش، جان، که خانوادهاش روابط تجاری فراآتلانتیک داشتند، در شهرک چساپین زندگی میکردند. هر کسی که این پیپها را ساخته باشد، آنها بسیار محبوب بودند و نمونههایی از آنها در سراسر منطقه چساپیک، بزرگترین توزیع هر پیپساز دوره استعماری ، کشف شده است.
بر اساس توزیع پیپهای صحاف، نظریه دیگری مطرح میکند که نوع دوم پیپ ناشناس، به نام گردن پهن، میتواند نوعی باشد که توسط صحاف تولید شده است، مشابه مجموعه متنوع امانوئل درو.
علاوه بر این، یک پیپ گردن پهن با مهر “JD” یا “JP” کشف شد. اگر حرف دوم “D” باشد، احتمالاً توسط یک درو ساخته شده است که ارتباط خانوادگی را برای توضیح برخی از شباهتها بین کار درو و کار صحاف ایجاد میکند. با این حال، تا زمان کشفهای باستانشناسی بیسابقه، هیچ پاسخ قطعی احتمالاً در آینده نخواهد آمد.

ریچارد پیمر و سیلوانوس گیلپین
ریچارد پیمر و سیلوانوس گیلپین که احتمالاً اولین زوج پیپساز ثبت شده در آمریکای مستعماری هستند، ممکن است هر دو در ساخت پیپهای مهر شده با حروف اول پیمر نقش داشته باشند. با این حال، رابطه آنها چیزی نبود که بتوان آن را مشارکت برابر نامید.
ریچارد پیمر صنعتگری از حوالی قلعه نانسموند بود که طبق تحقیقات کیسر و لاکنباخ ، ثبت شده است که موادی را به منظور ساخت “چهل پیپ” خریداری کرده است. به همین منظور، او همچنین سیلوانوس گیلپین، یک خدمتکار قراردادی و پیپساز شناخته شده را خرید.
کار آنها در سطح محلی محبوب بود و فقط سومین نمونه از پیپهایی است که سازندگان آنها را میتوان به طور قطع از این دوره شناخت. رابطه پیچیده پیمر و گیلپین نیز به واقعیت ناگوار زندگی در منطقه چساپیک در طول رونق تنباکو اشاره دارد. پیپسازی معمولاً در محل مزارعی که تنباکو در آن کشت میشد، اغلب به عنوان یک جریان درآمدی مکمل و تا حدودی کماهمیت انجام میشد. از آنجا که ساخت پیپهای رسی از یک قالب یک فرآیند نسبتاً ساده است، اغلب توسط آفریقاییهای برده شده و بومیان آمریکایی، احتمالاً کسانی که قادر به کار در مزارع نبودند، مانند زنان باردار، کودکان و سالمندان، انجام میشد.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد صنعتگران برده شده، نشان خود را بر روی پیپهای دوره استعماری گذاشتهاند، به طوری که برخی از محققان، نقوش و اشکال آفریقای غربی را در یافتههای چساپیک شناسایی کردهاند. زنان آزاد نیز در طول قرن هفدهم پیپسازان ماهری بودند، اگرچه نام آنها مشخص نیست. به گفته کیسر و لاکنباخ، پیپسازی راهی نادر برای زنان بود تا در طول این دوره حرفه خود را بیاموزند و پول خود را به دست آورند، اغلب در طول وقفههای کارهای معمول زندگی مزرعه.
بنابراین، پیپسازی رسی در قرن هفدهم در مریلند و ویرجینیا، یک منطقه فرهنگی منحصر به فرد را نشان میدهد که در آن خلاقیت، ساختارهای اجتماعی ستمگرانه و عاملیت شخصی همگی در کنار هم وجود داشتند و به برخی از سازندگان درجهای از آزادی میدادند ، در حالی که برخی دیگر به چنین کاری وابسته بودند، اما بدون فرصتهایی برای ابراز خود.

پیپسازی استعماری از دیدگاه فرهنگی
پیپسازی در آمریکای مستعماری در حاشیههای دنیای شناخته شده وجود داشت و مانند بسیاری از چنین مکانهایی، خلاقیت و نوآوری را از اولین دستاندرکاران خود برانگیخت. آنچه میتوان آن را پیپسازی دستساز نامید، حرفه و اخلاقی است که به اندازه خودِ استعمال دخانیات وجود داشته است و اولین هنرمندان پیپ که میشناسیم از مستعمرات انگلیسی منطقه تایدواتر میآیند.
در حالی که این واقعیت باید مایه افتخار برای علاقه مندان پیپ آمریکایی باشد، کوتاهی خواهیم کرد اگر اذعان نکنیم که چنین صنعتگرانی که نام و آثارشان باقی مانده است، استثنایی بر قاعده پیپسازی در آن مکان و زمان هستند.
اکثر پیپهای ساخته شده در مستعمرات محصول نظام اجتماعی-اقتصادی نوپای مبتنی بر بردگی بود که فقط در جنوب عمیقتر میشد. حتی در میان بسیاری از پیپسازان غیرآزاد، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آنچه میساختند هویت و تجربه آنها را منعکس میکرد و بسیاری از زنان آزاد، که حقوقشان هنوز در آن زمان به دست نیامده بود، قادر بودند استقلالی نادر را در حرفه پیپسازی اعمال کنند. داستانها و پیپهای اوایل آمریکا، داستانی پیچیده اما جذاب را روایت میکنند که نمادی از تاریخ این کشور است و پیپهای زیبا و مبتکرانه و شرایط بندگی را برای برگی که در آنها دود میشد، تولید میکرد. با کمی شانس، این تاریخها به الهام بخشیدن به خلاقیت پیپسازان امروزی کمک میکنند و به همه خوانندگان پیشرفتهایی را که ایالات متحده آمریکا داشته است، یادآوری میکنند.